ایلامیان
عکس هایی از معبد چُغازَنبیل ( زیگورات) یادگار عیلامیان تورک تبار
ایرج افشار سیستانی در کتاب خوزستان وتمدن دیرینه آن می نویسد :عیلامها پیش از تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از حوالی شوش تا نزدیک بوشهر سکونت داشتند وبه نظر می رسد که این اقوام ابتدا در آسیای مرکزی (موطن اولیه ترکان)ساکن بوده اند ودر حدود 4000 سال ق.م به فلات ایران ،شام ومصر مهاجرت کرده اند،دلائل وشواهدی دردست اند که ثابت می کند ساکنان قدیم آنو منشاء مشترکی با اهالی شوش قدیم داشته اند .سر پرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران عیلامیها را چنین معرفی می کند :در عیلام در ازمنه قدیمه اسلامی اعلام چند دیده می شود که نه بابلی است ونه سامی بلکه متعلق به زبانی است که اجمالا آنرا تورانی می خوانند وفضلا آنرا شوشی یا فقط عیلامی می گویند واین زبان در مدت چندین مائه که مردم خارجه بر آنجا تسلط داشتند تحت الشعاع بوده ودر حدود هزار پانصد سال قبل از میلاد در زمانیکه عیلام ملت مستقلی شده ناگهان باز عرصه ظهور آمده است .
بنابراین در عیلام النسه متعدد بوده که اقدام آنها انزانی (تورانی)
بوده وبواسطه مساعی جمیله فادرشیل که جز هیئت دمرگان بوده بر ما معلوم
شده که مواد لغت عیلامی یک سیلابی یا یک حرکتی بوده وبه یکدیگر التصاق
مییافته واگر در کلمات آن تصاریف واشتقاقات ملاحظه می شود از تاثیر زبان
دیگر است که با آن محلوط گردیده است. احمد بهمنش در مورد عیلامیها و سایر
تمدنها می نویسد مطالعه اسامی شهرها و نام اشخاص ، وجود اقوامی را که نه
سامی و نه هندواروپائی ( آریایی) بوده اند تائید میکند ، به عبارت دیگر
این اقوام را که به آزیانیک معروف شده اند نمی توان سامی یا هند و اروپائی
(آریایی) دانست بلکه به مردم قفقاز شباهت داشته اند و نخشتین کسانی
هستند که در این حدود استقرار یافته اند و زبان آنها و سومری التصاقی (
ترکی ) است. سومریها کاسیها و عیلامیها را از اقوام آزیانیک
میدانند.(کلمان هوار ، تارخ ایران قدیم )وهمچنین هیتی ها و هوریان را به
عقیده عده ای یک شاخه از تورانی ها ( ترکها ) در ازمنه بسیار قدیم در
نواحی شوش و کلده ساکن شده و زبان مردم عیلام و سوزیان ، زبان تورانی یا
التصاقی ترکی بوده است. جورج کامرون در کتاب ایران در سیپده دم تاریخ در
مورد تمدنهای قدیم ایران می نویسد:نرم سین با شکست پادشان شیموروم وغرب
با ساکنان شمال ومرکز زاگرس تماس مستقیم پیدا کرد اینان مردم لولو بیوم
وگو تیوم بودند که پیش از سارگون از وجود آنها آگاهی داشت وبه زبانهای
قفقازی و خزری که خویشاوند زبان عیلامی بود تکلم می کردند .در جای دیگر
می نویسد:بیشتر واژه های باقیمانده واکثر نامهای اشخاص ثابت می کند که
عامه مردم کاسی (کاسپی)به زبان قفقازی که همسایه نزدیک زبان عیلامی بود
تکلم می کردند.در سراسر دوره های تاریخی ساکنان کوههای زاگرس ظاهرا به
گروه مردمی تعلق داشتند که قفقازی یا خزری خوانده می شدند .عیلامیها
،کاسیها،مردم گوتیوم ودیگر جمعیتهای مستقل نواحی کوهستانی را به این گروه
منتسب دانسته ایم.
در تاریخ کمبریج در حالیکه زبان عیلامی را
التصاقی معرفی کرده اند بر غیر تصریفی آن نیز تاکید نموده اند :زبان
عیلامی یک زبان پیوندی (غیر تصریفی) بوده وبه زبانهای سامی وهند واروپائی
مربوط نبود .این زبان همانطوریکه از چنان مردمان محافظه کار ومتعصب
انتظار می رود در طی قرون خیلی کم تغییر یافته وکارائی آن در بیان مسائل
وهمخوانی آن با استعدادهای خلاق وفرهنگی اهالی متکلم به آن زبان زیاده
بود.
کتیبه قمچای بیجار آذربایجان و شباهت فوق العاده آن به خط تورکی عیلامی
و دیا کونف با اینکه قرابت ونزدیکی زبان عیلامی وترکی را نیاز مند پژوهش وبررسیهای بیشتر می داند .اما در مورد زبان سومری وعیلامی وترکی می نویسد :«احتمال چنین ارتباطی قوی هست ».ومی نویسد.«زبان عیلامی ممکن است بازبانهای ترکی ومغولی خویشاوندی داشته باشد ودر حاشیه درباره ارتباط زبان ترکی وعیلامی افزوده است :مشهابت زبان عیلامی با النسه ترکی ومغولی از لحاظ تیپولوژی (نوع شناسی)است.فی المثل در هر دو زبان جمع باپسوند مستقلی بیان می شود ، لغات مشابه نیز در زبانهای عیلامی وترکی یافت می شود .دیاکونف دوباره می نویسد: درزبان عیلامی شیوه ساختن اجزای متشکله کلمه همانا روش الحاقی یا «آگلوتیناتیو »پیوندی است. یعنی متصل کردن عناصر مجزائی که هر یک از آنها وظیفه خاصی را ایفا می کنند .این اصل خاص زبانهای آلتائی (ترکی ومغولی)وتونگوس ومنچوری وفنلاندی واویغوری وژاپنی می باشد وبه زبانهای قفقازی وخزری و زبانهای باستانی از قبیل هوریان واورارتوئی وعیلامی وسومری نیز بسط می یابد.
بنظر
زبانشاسان بین زبانهای عیلامی وترکی قرابت ژنتیکی وجود دارد ،وز
.ژامپولسکی وجود پارالهای معین لکسیک وجهات مشترک در زبانهای عیلامی وترکی
را مطرح ساخته و می گوید در زبانهای عیلامی واژهای چون اوکوز ومئشه و...
با همان مفاهیم آشنایی ترکی می گردد ودارای همان مفاهیمی هستند که
امروزه در زبان ترکی آذربایجانی و سایر زبانهای ترکی به کار میرود .نصر
اله کسراییان و ایرج انواری در کتاب خوزستان می نویسد: عده ای اهواز و
خوزستان را با نام « اوکسین » در زمان عیلامیان مطابق می دانندکه تغییر
یافته واژگان «اوکس » « اوکوز » « هوکز » « حوز » و «خوز » است.اسماعیل
یورد شاهیان می نویسد: نزدیکی زبان ماننا به زبان هوریانی که در ناحیه
مرکزی سواحل غربی دریاچه ارومیه می زیسته اندو نزدیکی و همسایه زبان آنها
با زبانهای عیلامی ، نوعی شباهت نزدیک را با زبانهای اورال و آلتائی
نشان میدهد.به این واژگان باستانی مشترک عیلامی ، هوریانی و ماننائی که
ریشه در زبانهای آلتائی و اورال دارند توجه کنید.آت (اسب ) ، آت آدا ،
آتا (پدر ) ، اون تاش گال ، تاش (برادر) ، گون ( آفتاب ) قیزیل
بوندا.دانشمندان زیادی چون ا. حرزفلد عیلامیهاو کاسیهاولولوبیها و گوتی
هاوسومریها را دریک گروه زبانی قرار داده اندو در عین حال بسیاری از
دانشمندان با تحقیق جداگانه در مورد اقوام یادشده بر قرابت این زبانها با
زبان ترکی اذعان کرده اند .از اسامی پادشاهان عیلام می توان به هورپاتیلا
،ماداکتور،هیتا وگوتی (قوتی)اشاره نمود که اسامی مذکور شباهتهای تامی با
اشخاص وسایر تمدنهای اقوام ترک دارد که هر کدام در زمانهای مختلف ودر
مناطق آذربایجان وآسیای مرکزی تمدن درخشانی را پدید آورده بودند .از دیگر
اسامی پادشاهان سومر وعیلام که در کتاب ایران در سپیده دم تاریخ آمده به
اسامی چون ایملوش ،سیماش ،تازیتای ،گونگونوم ،گوذرولوش،وارتاش،اونپاتار
،هالدوش نینورتای ،نوگاش،شوترک ،اورتاکی ،اشاره کرد .در تاریخ تمدن عیلام
نوشته یوسف مجیدزاده از منطقه ای بنام «کرین-داش» نام برده است.بعضی
مورخین عیلامیها را از اقوام سامی معرفی کرده اند ،علت آن وجودبعضی کتیبه
ها به زبان سامی می باشد که در بعضی مقاطع تاریخی نشان از نفوذ آشوریان
وبابل دارد.
دکتر شهمیر زادی می نویسد:«بقایای فرهنگ آریا مهری در
ادامه همان سیاست هنوز با مطرح شدن تمدن درخشان عیلامی به شدت می ستیزد
.ناصر پورپیرار در کتاب دوازه قرن سکوت می نویسد:باستان شناسی جهانی به
دلائلی مصرانه می کوشد که تمدن ایران کهن پیش از هخامنشی :همچنان در لایه
خاک باقی بماند ودر حد داستانهای شاهنامه متوقف باشدویافته های خیره
کننده ، در گوشه های مختلف این سرزمین ،هرگز موجب گستردگی جست وجونشده
،بل عکس این یافته ها خود دلیلی بر توقف هر چه سریعتر این کاوشها بوده ،
سرمایه ودانش انحصاری باستانشناسی جهان با جست وجوی پی گیردومنظم
ولاینقطع در همدان وپاسارگاد وتخت جمشید میکوشد که آغاز تمدن ایران را به
آغاز امپراتوری هخامنشیان منتقل کند .گریز نه چندان رسمی ومجاز گروه
باستان شناسی دانشگاه تهران به بخش کوچکی از تپه های مارلیک ،که علی رغم
یافته های حیرت انگیز آن بسرعت مسدود وتعطیل شد بخوبی آشکار می کند که در
مخفی داشتن تمدن کهن یک سیاست مشخص دخیل است لازم بتوضیح است که شهر
ایلام فعلی هم از لحاظ مکانی وهم از لحاظ زبانی وقومی با عیلام قدیم
کاملاٌ در تضاد قرار دارد.و بنابراین به جای واژه خلیج همیشه فارس ، خلیج
تورک برازنده تر است.
سنگ قوچ سازی بر روی مزار یادگار عیلامیان و یاد آور سنگ قوچ های آذربایجان
منابع 1-مردمان جهان عبدالحسین سعیدیان 2-خوزستان وتمدن دیرینه آن ایج افشار3- تاریخ ایران ،سرپرسی سایکس 4-نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران ،محمد رحمانی فر 5- دوازده قرن سکوت ،ناصر پور پیرار 6- ایران در سپیده دم تاریخ ،جورج کامرون 7- اقوام ملل آسیای غربیدکتر احمد بهمنش 8-خوزستان – نصراله کسراییان ، ایرج انواری 9-ایلام نخستین دولت فدرال جهان ، دکتر شهیر زادی مجله دانش ، سال سیزدهم ، شماره چهارم 10 – تبار شناسی قومی و حیات ملی – اسماعیل یورد شاهیان