تبریز پایتخت نگارگری و مینیاتور ایران(زنده باد ایران اسلامی)

TƏBRİZ - Çizgi və miniyator astanası və beşiki
TEBRİZ-çizgi ve hüner başkenti
تبریز مهد نقاشی و نگارگری
تبریز مرکز مینیاتور ایران

 

نگارگری ترکان در جهان
ترکان بدلیل وسعت جغرافیای حکومتی و تاریخ چند هزار ساله دارای آثار فراوانی در جهان هستند.بدون در نظر گرفتن اقوام پروترک و پروتوترک(اجداد ترکان) می توان محدوده ی فرهنگی ترکان را از قلب چین تا اروپا و از سیبری تا دل هندوستان در نظر گرفت.همسایگی ترکان با اقوام مختلف مثل چینی ها ، هندی ها ، روس ها ، یونانیان ، فارس ها ، اعراب و ... باعث ایجاد یک غول فرهنگی غنی در بین ترکان شده است و   ترکان را به عنوان یک مبادله گر فرهنگی بین اقوام مختلف مطرح کرده است.

Mughal_Empire painting

نقاشی های ترکان گورکانی(بابوریان) در هندوستان

نگارگری هندوستان برگرفته از هنر ترکان

 

 

 

 

 


نگاره ای باستانی از ترکان


در این میان نگارگری ، نقاشی و مینیاتور نقش برجسته ای دارد.از آثار نقاشی ترکان می توان به نگارگری های اویغور ها(قاراخانیان) در چین ، بابوریان(گورکانیان) در هندوستان ، نگارگری های عثمانی و سلجوقی در اروپا و نگارگری های سلجوقیان ، تیموریان ، صفویان و... در ایران اشاره کرد.


شهر نقاشی های ترکان باستان tun_huang

شهر باستانی ترکان  با نگاره های زیبا idikut


نقاشی های Khara khota
نقاشی های شهر باستانی خاراخوتا (قارا خوتا) با تاریخ چند هزار ساله



نقاشی های bezeklik
شهر بزکلیک ترکستان شرقی



نقاشی های تورپان turpan




نقوشی از ترکان باستان در اروپا
نقشی از ترکان اتروسک در ایتالیا



نقشه ی امپراطوری ترکان در کتاب دیوان الغات ترک


نگارگری و مینیاتور ایران و آذربایجان و ترکان

نگارگری و نقاشی  در ایران معمولا با ترکان و سلسله های ترک زبان شناخته می شود.با جرات می توان گفت تمامی مکاتب نگارگری ایران برگرفته از ترکان می باشد.
در آذربایجان   از تمدن های باستانی (ماننا ، اورارتو ، ایشغوز و...) آثار هنری فراوانی بدست آمده است.مثل جام سولدوز و آجر های قالایچی


آجرهای نقاشی شده قالایچی شاهین دژ
(نکته جالب اینجاست که این آجرها در منطقه ای با اسم ترکی قالایچی که مرتب با این رنگکاریها می باشد کشف شده اند)



آثار هنری شهر مراغه مربوط به دوران ایلخانی




مینیاتور دده قورقود


برای اولین بار در تاریخ ایران مصور سازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعه‌ای به نام ربع رشیدی تبریز که به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود به انجام می‌رسید.  در مکاتب نقاشی ایران  تبریز نقش برجسته ای  دارد.مکتب های نقاشی ایران عبارتند از

1-مکتب سلجوقی
این مکتب را ترکان سلجوقی پدید آورده اند و در بین ایران و ترکیه و کشورهای منطقه مشترک است.

نقاشی های امپراطوری عثمانی

 

 



2-مکتب تبریز اول
این مکتب در سلسله های ایلخانان، جلایریان،  قراقوینلو و آق‌قوینلو و صفویان بوجود آمده است.وجه اشتراک این سلسله ها ترک بودن آنها و یکسان بودن پایتختشان در تبریز است.

3-مکتب جلایری یا تبریز-بغداد
این مکتب نیز مانند دیگر مکاتب با دخالت مستقیم ترکان و تبریز پدیدار گشته است.

4-مکتب هرات
این مکتب توسط ترکان تیموری در هرات پدید آمده است.هرات یکی از پایتخت های ترکان تیموری بوده است.نکته جالب این است که برخی از شاهان تیموری متولد آذربایجان هستند.مثل الغ بیگ (اولوغ بیگ) شاه دانشمند ، شاعر و منجم که متولد آذربایجان(زنجان) می باشد

5-مکتب کمال‌الدین بهزاد (هرات ۲)
این مکتب نیز توسط ترکان تیموری در هرات پدید آمده است.البته باید اشاره کرد که مقبره کمال‌الدین بهزاد در باغ دو کمال تبریز می باشد.


باغ دو کمال تبریز مقبره کمال الدین بهزاد و کمال الدین خجندی

 


6-مکتب تبریز دوم
این مکتب در تبریز با قدرت گرفتن صفویان در زمان شاه اسماعیل بوجود آمده است.


مینیاتور اصفهانی با اشعار ترکی



نقاشی های چهل ستون اصفهان یادگار ترکان صفویه


در ادامه به بررسی چند مینیاتور تبریزی می پردازیم.


مینیاتور تبریز با شعر ترکی



چند مینیاتور دیگر تبریزی



مینیاتور غازان خان



نقاشی هایی از آناتومروس



نقشه شاردن از تبریز



مینیاتور مطراقچی از تبریز



نقاشی قدیمی از بازار تبریز


نقاشی های قدیمی از ارک علیشاه و دوه چی قاپیسی




نقاشی قدیمی از گؤک(گؤی) مسجید




نقاشی قدیمی از غازانیه (شام قازان)




نقاشی های پتگر از تبریز
نقاشی از بازارچه صاحب الامر(صاحیب امیر)



نقاشی از محله گزیران(گازران)


نقاشی محله سرچشمه




نقوش طلایی گؤی مسجید(مسجد کبود) تبریز



نقاشی های خانه حریری تبریز



نقاشی های خانه ی بهنام تبریز



نقاشی های مقبره سید حمزه تبریز



نقاشی های مسجد استاد شاگرد



نقاشی های خانه یانس

 

سال نو 4651 ارگنه قون (سال نو ترکی)

سال نو پیشاپیش مبارک باد

http://s5.picofile.com/file/8115558042/01Samani.jpg
 


http://s5.picofile.com/file/8115557842/01azeri_oyunlari.jpg

زنده باد ایران

یاشاسین ایران



http://s5.picofile.com/file/8115557950/01Happy_Nowruz_E27_jeh.jpg

سال  4651  ارگنه قون و نوروز 1394

عید سال  4651 ارگنه قون و سال 1394 اوغوز(نوروز) مبارک باد

4651 جی ارگنه قون ایل و 1394 اوغوز(نوروز) ایل بایراملاری قوتلو اولسون




http://s5.picofile.com/file/8115558000/01nevruz_ergenekon.jpg


ارگنه قون مبدا تاریخ باستانی  ترکان

Ergenekon


عید ارگنه قون


ارگنه قون=ار+گینه(یئنی=نو)+قون(گون=روز)

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/150

http://s5.picofile.com/file/8115558100/02kutlama_ergenekon.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115557918/01ergenekon_turk_acunun_ortak.jpg


حماسه ارگنه قون

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/64

http://s5.picofile.com/file/8115558126/03ergenekon_dan_cikis.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558142/03ergenekon_tablo.jpg


تقویم باستانی ترکان

Türk yımı - il sayari


تقویم های ترکی


اسامی ماهها و روز ها ترکی

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/148

http://s5.picofile.com/file/8115558184/04turklerde_takvim.jpeg


 اعیاد سال نو ترکان

TÜRK lərin il bayramlari

تورکلرین ایل بایراملاری و توی(عید)لاری و جشن لری

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/152

http://s5.picofile.com/file/8115558226/05bayram_oyunu.jpg



http://s5.picofile.com/file/8115558284/05dogu_turklerde_bayram.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558300/05ergenekon_turklerin_bayrami.jpg

عید نوروز (اوغوز بایرامی) و هفت سین

فلسفه سفره يئتدي سين (هفت سین)

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/83

http://s5.picofile.com/file/8115558334/06Bayramiviz_Mubarek_b.jpg


نوروز (اوغوز) در كشور هاي ترك زبان

OĞUZ (novruz) TÜRK olkələr də

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/81

http://s5.picofile.com/file/8115558384/07holiday_yakutsk.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558392/07kazakhstan.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558400/07kirgizistan_da_nevruz_bayra.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558450/07ozbekistanda_nevruz.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558500/07turkman2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558476/07turk_bayrami.jpg




آداب و رسوم آذربایجانیان در عید
 


http://s5.picofile.com/file/8115558568/08sazlar_bayram_havasi.jpg



Təkəm və Təkəmçi

تکم و تکم چی

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/60

http://s5.picofile.com/file/8115558600/09Nowruz_exhibition.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558626/09tekemchi_ashiq.jpg




Kosa gəlin

کوسا گلین

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/77
http://s5.picofile.com/file/8115558684/10kusa_gelin.jpg


Qərə kosa

قره کوسا

http://s5.picofile.com/file/8115558718/10qara_kosa.jpg


Saya və Sayaçi

سایا و سایاچی

لینک: http://mazqamet.blogfa.com/post/68

http://s5.picofile.com/file/8115558742/11saya.jpg


Xıdır nəbi

Hıdır nebi

خیدیر نبی

http://s5.picofile.com/file/8115558776/11xidir_nebi_bayrami.jpg




چهارشنبه سوری=سور چهارشنبه

Çərşənbə suru

http://s5.picofile.com/file/8115558800/12novruz_odu_oyunu.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558900/kart2_Fixd.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115558934/oynatmali.jpg

 

29 بهمن و دهه فجر مبارک باد

فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک عرض می کنیم

http://s5.picofile.com/file/8112465034/246158703029000_png.jpeg


تبریز پایتخت علمی ایران

TEBRİZ - Bilim  Başkenti
TƏBRİZ -  Bilik Astanası


تبریز مرکز علم و دانش ایران

تبریز پایتخت علم و دانش ایران

آذربایجان و ترکان همواره در زمینه های علمی پیشتاز بودند.ترکان باستان چه دراروپا و چه در آسیا در زمینه های مختلف علمی مثل ریاضی و نجوم و جغرافیا تبحر خاصی داشتند.

اقوام ترکان باستان در اروپا مثل اتروسک ها و پروترکهای اروپا دارای آثار باقی مانده فوق العاده ای در زمینه های علمی هستند.در کتیبه های پروترک های اروپا به نوشته های فوق العاده درباره نقشه ای از چند قاره جهان به چشم میخورد.از آثار فوق العاده ترکان اتروسک می توان به آثار باقی مانده چند رصدخانه و هم چنین اولین تاس جهان اشاره کرد.

اقوام پرو ترک در سراسر آسیا دارای آثار فراوانی در زمینه های علمی هستند.سومریان پروترک تقسیم بندی ساعات و دقیقه ها را انجام دادند.ترکان باستان آسیای مرکزی موفق به رصد ستاره ها در طول روز با حفر چاه های مخصوص و رفع نور خورشید شدند.نام گذاری سالها با نام حیوانات و صورت های فلکی از یادگار های ترکان باستان آسیای مرکزی است.آنها دارای واحد های زمانی 2 ساعته خاصی بودند مثل چاغ  که در ترکی امروزی نیز کاربرد دارد مثل آخشام چاغی

از اولین رصدخانه های جهان که بدست ترکان باستان آسیای مرکزی ساخته شده میتوان به رصد خانه های شهرهای KOİ KRYLGAN KALA با قدمت 4000 ساله و ARKAİM با قدیمت 5000 ساله اشاره کرد.

تصویر KOİ KRYLGAN KALA شهر 4000 ساله ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8112464442/onder_giritli_kkk_001.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464450/onder_giritli_kkk_004.jpg

تصویر ARKAİM شهر 5000 ساله ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8112464426/onder_giritli_arkaim_003.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464392/onder_giritli_arkaim_001.jpg



ترکان در ایران نیز پیشتاز علمی بوده اند و بناهای بسیاری را در این زمینه بنا کردند که از جمله میتوان به مراکز علمی و رصدخانه های نیشابور و سمرقند اشاره کرد.

آذربایجان در بین مناطق مختلف ایران نقش محوری در زمینه های علمی داشته است و به همین خاطر است که آذربایجان را سر ایران میدانند.از مراکز مختلف علمی آذربایجان که شهرت جهانی دارند میتوان به سلطانیه زنجان ، تخت سلیمان تکاب ، رصد خانه مراغه ،ربع رشیدی تبریز ، شام قازان تبریز و مراکز علمی  اورمیه و اردبیل  اشاره کرد.
حال به مراکز علمی تبریز می پردازیم.


Reb i reşidi -TEBRİZ
Dünyanın İlk BilimYurdu ve Bilimgahı
ربع رشیدی تبریز
اولین و بزرگترین دانشگاه جهان

http://s5.picofile.com/file/8112463376/01_reb_i_residi_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463434/01_reb_i_residi_TEBRIZ3.jpg


http://s5.picofile.com/file/8112463392/01_reb_i_residi_TEBRIZ2.jpg



Şam Kazan -TEBRİZ
iran ın ilk Resedxana ve Bilimkentilerinden
شام قازان (شنب غازان) تبریز
از اولین رصد خانه ها و شهرک های علمی ایران


http://s5.picofile.com/file/8112463468/02_sham_qazan_TEBRIZ.jpg



Çerendab Yatırı -TEBRİZ
Dünyanın en Büyük Bilge ve Bilimçilerin Yatırı
گورستان چرنداب تبریز
بزرگترین گورستان دانشمندان و خردمندان جهان

http://s5.picofile.com/file/8112463484/03_cerendab_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463500/03_cerendab_TEBRIZ2.jpg


Dar ol Funun -TEBRİZ
iran ın ilk üstün Bilimxanası
دارالفنون تبریز
اولین مرکز آموز عالی ایران

http://s5.picofile.com/file/8112463534/04_Dar_ol_Funun_TEBRIZ.jpg


Danışseray(Tanış seray) - TEBRİZ
iran ın 2-ci çağdaş Bilimyurdu
دانشسرای تبریز
دومین دانشگاه معاصر ایران
http://s5.picofile.com/file/8112463576/05_Daneshsara_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463618/05_Daneshsara_TEBRIZ2.jpg



TEBRİZ Universitesi
iran ın 2-ci BilimYurdu
دانشگاه تبریز
دومین دانشگاه ایران

http://s5.picofile.com/file/8112463650/06_TEBRIZ_univ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463684/06_TEBRIZ_univ1.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463718/06_TEBRIZ_univ2.jpg



Etfal Bağçası -TEBRİZ
iran ın ilk güdekistanı(uşaqıstan) -Cabbar Bağçaban
باغچه ی اطفال تبریز
اولین کودکستان ایران-جبار باغچه بان

http://s5.picofile.com/file/8112463768/07_etfal_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463784/07_etfal_TEBRIZ2.jpg


Rüşdiye okulu -TEBRİZ
iran ın ilk Yeni Okulu-TÜRKÇE eğitim ile
مدرسه رشدیه تبریز
اولین مدرسه ایران به سبک نوین با آموزش زبان ترکی
http://s5.picofile.com/file/8112463826/08_Rushdieh_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463842/08_Rushdieh_TEBRIZ2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463868/08_Rushdieh_TEBRIZ3.jpg


Terbiyet bitekxanası(Kütüphanesi)-TEBRİZ
iran ın ilk çağdaş bitekxanası(Kütüphanesi)-Mehmed Ali Terbiyet
کتابخانه تربیت تبریز
اولین کتابخانه معاصر ایران-محمد علی تربیت

http://s5.picofile.com/file/8112463900/09_Terbiyet_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463934/09_Terbiyet_TEBRIZ2.jpg


TEBRİZ-bitekxanası
iran ın ilk erksel  bitekxanası
کتابخانه تبریز
اولین کتابخانه دولتی ایران

http://s5.picofile.com/file/8112463968/10_Bitekxanasi_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463976/10_Bitekxanasi_TEBRIZ2.jpeg



Gülüstan bağı bitekxanası -TEBRİZ
iran ın ilk ulussal bitekxanası
کتابخانه باغ گلستان تبریز
اولین کتابخانه ملی ایران

http://s5.picofile.com/file/8112463984/11_Gulustan_TEBRIZ.jpg



Kelketeçi Okulu ve Bitekxanası-TEBRİZ
کتابخانه و مدرسه کلکته چی تبریز


http://s5.picofile.com/file/8112464000/12_kelketeci_TEBRIZ.jpg


Ekberiye Okulu -TEBRİZ
Hesen Padişah Aralının Yapıların dan
مدرسه اکبریه تبریز
از بناهای میدان حسن پادشاه تبریز(که به دستور پهلوی ملعون قسمت هایی از این میدان ویران شد)

http://s5.picofile.com/file/8112464018/13_Ekberiye_TEBRIZ.jpg


iran ve TEBRİZin ilk Okulları
اولین دبیرستان های تبریز و ایران

دبیرستان فردوسی تبریز - دومین دبیرستان ایران

http://s5.picofile.com/file/8112464034/14_firdosi_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464068/14_firdosi_TEBRIZ2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464084/14_firdosi_TEBRIZ3.jpeg http://s5.picofile.com/file/8112464100/14_firdosi_TEBRIZ4.jpeg


دبیرستان تومانیان تبریز - از اولین دبیرستان های ایران و تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112464118/15_tumaniyan_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464134/15_tumaniyan_TEBRIZ2.jpg



دبیرستان انوشیروان (حسابی) تبریز- از اولین دبیرستان های ایران و تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112464150/16_enushirevan_TEBRIZ.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112464168/16_enushirevan_TEBRIZ2.jpg



دبیرستان امیرخیز تبریز- از اولین دبیرستان های ایران و تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112464184/17_emirxiz_TEBRIZ.jpg


دبیرستان تماکان تبریز - اولین دبیرستان دخترانه ایران

http://s5.picofile.com/file/8112464200/18_Temaka_TEBRIZn.jpg


دبیرستان منصور (طالقانی)تبریز -از اولین دبیرستان های ایران و تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112464218/19_mensur_TEBRIZ.jpg


مدرسه پروین (توحید) تبریز -از اولین مدرسه  های ایران و تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112464226/20_pervin_TEBRIZ.jpg


ایشغوز های سکایی ترکان باستان آذربایجان

İŞĞUZ(İÇ OĞUZ) SAKAlar -AZERBAYCAN'nın eski TÜRKleri

ایشغوز (ایچ اوغوز )ها ترکان باستان آذربایجان

حاکمیت ترکان ایشغوز-ایسکیت- در آذربایجان باستان

یکی از اقوام باستانی ترک که در سده های ۷-۸ قبل از میلاد بتدریج به آذربایجان کوچ کرده و در بین خلقهای قوتتی،سابیر، توروک، آذ و … در ماننا و ماد مرکزی سکونت گزیدند، ایشغوز ها میباشند. طبق منابع چینی ، ایشغوز ها در حوالی ۱۰-۱۳ ق . م در کنار سرحدات چین در داخل اتحادیه قبیله ای”سیوننو” ” Siynnu” زندگی میکردند ودر ۹۰۰ ق . م در تصرف پایتخت “چین چژوو” ” Cin cejo” ترکهای هون را یاری کردند. آنها بعدها به قزاقستان امروزی کوچ کردند و در اوایل ۷۰۰ ق . م از آنجا بدلیل فشار “ایسه دونلار” به سمت غرب کوچ کردند. به نوشته “هرودت “، آنها از رودخانه “ایدیل”، ولگا ، گذشته و سرزمین کیمئر ها را تصرف کردند. کیمئر ها مجبور شدند که از طریق شمال دریای سیاه و بعد اورارتو به آنادولو رفته ودرآنجا ساکن شوند.


http://s5.picofile.com/file/8112463076/1509231_519395934825833_1754410479_n.jpg

تقریبا ۳۰-۴۰ سال بعد یعنی اواخر ۷۰۰ ق . م عده کثیری از ایشغوزها به رهبری “ایش پاکا” با هدفی مشخص آنجا را ترک کرده و از طریق دربند وارد آذربایجان شدند. هدف آنها تشکیل دولت در آنجا بود. لذا با دولت اورارتو که قسمت اعظمی از سرزمینهای شمال ارس را در اختیار داشت، وارد جنگ شده و در نزدیکی گنجه “روسای دوم” شاه اورارتو را شکست دادند. بعد از ایجاد دولت ایشغوز در شمال آذربایجان، متوجه جنوب ارس شدند. البته قبرهای ایشغوزی پیدا شده در “تپه حسنلی” نشانگر آن است که شاخه هایی از ایشغوز ها از ۱۰۰۰ ق . م در ماننا زندگی میکردند. اراضی شمال و غربی دریاچه اورمیه که قبلا تحت حاکمیت ارارتو بود، بدلیل شکست اوارتوها از سارگون دوم در ۷۱۴ ق . م از دست آنها خارج شده بود، لذا ایشغوز با در اختیار گرفتن این اراضی، مرزهای دولت خود را از کوههای قفقاز تا جنوب دریاچه اورمیه بسط دادند و پایتخت خود را به نام “ساققیز، سقز” در جنوب دریاچه اورمیه بنا کردند. به دلیل قرابت نژادی و زبانی بین ایشغوزها و اهالی ماننا، و همچنین بدلیل اینکه از صدها سال پیش گروههایی از ایشغوز ها در ماننا – ماد در بین دیگر خلقها زندگی میکردند، هیچ درگیری بین ایشغوز های تازه وارد و ماننائی ها رخ نداد و آمدن ایشغوز ها همچون تزریق خون تازه ای در رگهای مردم ماننا – ماد بود، چون باعث تقویت آنها در مقابل آشوریان شدند. ( منبع ۱ ص ۵۶۷ )


http://s5.picofile.com/file/8112463176/sakalar.jpg


در این زمان ماد مرکزی زیر سلطه آشور بود. بعد از این تاریخ، ایشغوزها متحدأ با خلق ماننا – ماد ها بر علیه آشوری ها عمل میکردند. عده ای از ایشغوزها بعدأ به ماد مرکزی رفته و در حوالی اسدآباد و همدان ساکن شدند و در مخالفت های شاهان محلی ماد مرکزی با آشوری ها آنان را یاری میکردند. در قیامهای مردم ماد – ماننا بر علیه اشغالگران آشوری در سالهای ۶۷۵-۶۷۸ ق . م ایشغوز ها نیز فعالانه اشتراک داشتند. “اسرحدون ” برای سرکوبی قیام سراسری در ماد مرکزی، بدانجا نیرو فرستاد، ولی موفقیت زیادی کسب نکرد.

در این جنگها، “ایش پاکا” اولین شاه ایشغوز ها در سال ۶۷۳ ق . م کشته شد. بعدأ “پارتاتوا” پسر “ایش پاکا” رهبری ایشغوزها را به عهده گرفت. آشوریان برای تضعیف دشمن، سعی درتفرقه اندازی در بین آنها میکند و برای رهبران سه ایالت ماد مرکزی و ایشغوز ها پیشنهاد صلح میدهد. مادها به رهبری “خیشتریت” پیشنهاد آشوریان را رد میکنند ولی شاه جوان و بی تجربه ایشغوزها گول آشوریان را خورده و با آنها صلح کرده و با آشوریان متحد میشود. “اسرحدون” شاه آشور برای تحکیم این اتحاد دختر خود را به عقد “پارتاتوا” در می آورد. پارتاتوا علایق خود را با مادها که برای آزادی ماد تلاش میکردند قطع و با پدرزنش بر علیه آنان متفق شد. ” پارتاتوا” با تشویق پدرزنش، “اسرحدون” شاه آشور همچنین به آنادولی حمله و تا فلسطین را فتح کرده و تمام قیامهایی را که در آنجاها بر علیه آشور شکل گرفته بود سرکوب کرد و با این کارش دولت آشور را از گرفتاریهای سختی که دچار آن شده بود نجات داد.

“توقدامیس، توختامیش” شاه ترکان کئمر نیز در این جنگها بدست مادییا کشته شد.

“پارتاتوا” بعدا به آذربایجان برگشته و در پایتخت ایشغوزها در “سقز،ساققیز” ساکن شد. بعد از مرگ او، پسرش “مادئی” (مادی ـ مادییا ) شاه ایشغوزها شد، او نیز به اتحاد با آشوریها ادامه داد. ( منبع ۱ ص ۵۶۸ )


هویت قومی ـ نژادی ایشغوزها

“ساکاها”، “ایشغوزها،ایش اغوزها”، “ایسکیت ها” یکی از بزرگترین و قدرتمندترین اقوام ترکهای باستانی بودند، که در سرزمین وسیعی، از کناره های دریاچه بایکال تا شمال دریای سیاه زندگی میکردند. محقق شهیر ترک، محمود کاشغری در ۱۰۰۰سال پیش از آنها یاد کرده و آنها را یکی از قبایل ۲۴ گانه ترکان اوغوز معرفی کرده است. ( منبع ۴ )

ایشغوزها برای اولین بار در اوایل قرن ۷ ق . م به طور جدی، وارد صحنه سیاسی شرق میانه شدند. ایشغوزها، بعد از مهاجرت قبایل ترک “هیت” که در حوالی هزاره دوم ق . م انجام گرفت، دومین گروه تأثیر گذار در روندهای اجتماعی – سیاسی خاور نزدیک بودند.

به قول “هرودت”، مهاجرت آنها به ماد مرکزی و ماننا، به صورت مدنی و با آرامش انجام گرفته، و در آنجا مورد استقبال سران ماد – ماننا قرار گرفتند، بطوری که آنها فرزندان خود را، برای تربیت، پیش آنها گذاشتند تا زبان خالص ( ترکی، تاکید از من ) و تیراندازی را خوب یاد بگیرند. ( وکیلی،جلد ۱، ص ۶۶ ) لازم به ذکر است که، اعیان و اشراف اعراب نیز در زمان امویان و عباسیان، فرزندان خود را، بخاطر یادگیری عربی خالص و رسم و سوم اصیل عربی، به دست قبایل بادیه نشین عربی می سپردند.

تا اوایل قرن بیستم، بدون استثناء در تمام متون تاریخی، از آنها به عنوان ترک یاد شده است و همه بر ترک بودن آنها عقیده داشتند. اما از اوایل قرن بیستم، برای اولین بار، عده ای به دلایل سیاسی، در اروپا و روسیه، ادعای هندواروپایی بودن آنها را مطرح کردند.


عده زیادی از تاریخدانان با استناد به هزاران آثار یافته شده از قبرهای ایشغوز ها و نوشتجات قدیمی یونانی، چینی، هندی، رومی و غیره، آلتائی بودن آنها را ثابت کرده اند و یافته های بعدی از پازیریک نظریه آنها را هر چه بیشتر تائید کرده است. ( منبع ۵ ص ۲۶ )

“ایش غوز، ایچ غوز، ایچ اوغوز ها” اتحادیه طوایف بزرگ ترک بود که از طوایف ساکاها، ماساژت ها و … تشکیل شده بود.

یونانی ها آنها را “ایسکیت یا ایسکوت” ، و آشوری ها و بابلی ها ” ایشغوز” و “هرودت” آنها را “ایسکیف” دارندگان کلاه نوک تیز می نامیدند.

زبان ایشغوزها در منابع قدیمی، زبان ایشغوزی ذکر شده است، چون در آن زمان هنوز اصطلاح “ترکی” مطرح نشده بود و زبان اقوام مختلف ترک با اسم قبیله ای آنها مطرح می شد.

سرگذشت “مه سکت ها” در عصر ما دلیل زنده ای است مبنی بر ترک بودن ایشغوزها. استالین گرجی در راستای سیاستهای ترک ستیزی خود، عده ای از ترکهای گرجستان را که”مه سکت، ماس کت” نامیده میشوند، به ازبکستان تبعید کرده بود. در زمان گورباچف، بعلت نارضایتی شان از شرایط در ازبکستان، خواستار عظیمت به سرزمین مادری خود، گرجستان، بودند ولی گرجستان اجازه برگشت به آنها نداد، و درعوض دولت آذربایجان آنها را که بیش از ۲۰۰۰۰ نفر بودند، قبول کرد. تحقیقات انجام شده، نشان داده که، آنها بازمانگانی از “ماساژت ها، ماساقت ها” هستند که قرنها در گرجستان زندگی کرده و اسم قبیله ای و زبان اصیل خود را حفظ کرده اند. آنها به لهجه ای ترکی که نزدیک به ترکی آذری است، صحبت میکنند. ( منبع ۱ )

از ایشغوزها هزاران اثر تاریخی، لوازم زینتی مثل گوشواره، گردنبند از جنس طلا، ظروف و وسایل دکوری طلایی، زین اسب، پارچه، فرش و… پیدا شده است. این آثار از قبرهای ایشغوزها که در گستره ای وسیع از آسیای میانه تا شمال دریای سیاه و آذربایجان پخش شده اند، پیدا شده است. مهمترین این قبور در ارتفاعات شرقی کوههای آلتایی قرار دارند و معروفترینشان قبرهای موجود در “pazyryk” پازیریک در قزاقستان میباشد. از “پازیریک” هزاران اشیاء زینتی از جنس طلا و نقره، که همراه اجساد بزرگان ایشغوز دفن شده بودند، پیدا شده است. از آنجا قدیمیترین قالی دنیا، که شبیه قالی ترکمنی است، و قدیمیترین زین اسب دنیا پیدا شده است. ( منبع ۱ )

از قبور ایشغوزها در “سقز” پایتخت شان در آذربایجان، نیز آثار کاملا شبیه آثار پیدا شده در “پازیریک” پیدا شده است. آثار ایشغوزی پیدا شده در “ساقیز، سقز” مربوط به سالهای ۶۶۸-۶۸۱ ق . م میباشد. ( منبع ۴ )

طبق منابع تاریخی چینی، قبایل “hiung-hu”، ترکهای هون، به طور سیستماتیک به شهرهای چینی حمله میکردند و “Suan” امپراطور چین، برای خاتمه دادن به این حملات، جنگهای وسیعی را در سالهای ۷۸۱-۸۲۷ ق . م بر علیه آنها شروع کرد و این حملات باعث مهاجرتهای وسیعی به طرف غرب شد. ایشغوز ها که در سرزمینهای شرقی خویشاوندان هونی خود زندگی میکردند به سمت غرب، اطراف دریای سیاه و قفقاز کوچ کردند. ( منبع ۵ ص ۳۹ )

منابع آشوری تائید میکنند که ایشغوز ها در زمان حکومت سارگون ( ۷۰۵-۷۲۲ ق . م ) در اطراف دریاچه اورمیه و در بین اهالی ماننا – ماد ساکن شدند. ( منبع ۱ )

در حوالی قرن ششم ق . م جوامع یونانی نشینی در سواحل شمالی دریای سیاه وجود داشتند و در شمال آنها ترکان کیمر ساکن بوده و به کشاورزی مشغول بودند و یونانیان به آنها ” georger” یعنی زارعین میگفتند. در آغاز قرن ۶ ق . م ایشغوز ها سرزمین های کیمر ها را اشغال و با یونانیان همسایه شدند.


"Hlpokrates" پزشک يونانی (۴۶۰ق.م.) که به جاهای زيادی سفر کرده بود، تنها کسی است که راجع به نژاد و قيافه ايشغوز ها نوشته است، و از توصيفات او، که خود شخصأ آنها را ديده بود، معلوم ميشود که آنها قيافه آلتائئ ـ مغولی داشتند. او در کتاب" در باره سرزمين ها، آبها و هوا" مينويسد که ايسکيتها قسمتهايی از بدنشان را ميسوزاندند تا اعصاب را قوی کرده و بهتر بتوانند تيراندازی کنند.  سرخپوستان کاليفرنيا نيز عين اين عمل را برای بهتر تيراندازی کردن ، انجام ميدادند.لازم به ذکر است که سرخپوستان جزر اقوام آلتايی بشمار ميروند.

قوتشميد" تاريخدان مشهور، از رهبر ساکاها در آسيای ميانه که هنگام حمله اسکندر، در شرق رود جيهون با او جنگيدند، با نام "کارتاس"Kartas, ياد ميکند که همان کلمه ترکی"قارداش - کارداش" ميباشد که بدليل نبودن حرف"ش" در زبان يونانی،" کارتاس" نوشته شده است.رئيس نيا،جلد۱، ص۲۵۹
ديگر اسامی رهبران ايشغوزها نيز کاملا ترکی ميباشد: بوقاتای، آلپاقای، مادييا ...سلطنت اغوز،ص۳۴
"مئناندر" تاريخدان بيزانسی در عصر ۶ ميلادی مينويسد: در قديم ترکها را "ساکا" ميناميدند."تاريخ آذربايجان، ص۱۷، محمود اسماعيل"

"استرابون"(۶۳ق.م.ـ ۱۹ب.م.) ، تاريخنويس و جغرافيدان يونانی که در شمال دريای سياه زندگی ميکرد در باره ايشغوزها طلاعات زيادی داده است.، او از طوايف ايشغوز ساکاها و ماساقت ها را نام برده و راجع به مسکن آنها مينويسد٫ که آنها از شمال دريای سياه تا شمال هند مسکون هستند. او مينويسد که گروهی از ايشغوزها کشاورزی و گروهی دامداری ميکنند . وی همچنين به وجود معادن زياد طلا در قفقاز که ايشغوزها از آنها طلا استخراج ميکردند اشاره کرده است.ص۹۰ـ۹۱ (bok XI 211)

.

آنا تومروس ملکه ایشغوزها در تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112463184/tumrus.jpg


هرودت در باره زنان "آمازون" ، زنهای طوايف ماساژت، مينويسد: آمازون ها زنهايی جنگجو با دليری و شجاعت مردانه هستند و طبق سنت آنها، زن آمازونی تا زمانی که سر دشمنی را نبريده ،حق ازدواج کردن ندارد.
ايشغوزها نيزهمچون ديگر خلقهای ترک ـ آلتائی ، به نيروها و پديده های طبيعی (شامانيسم) عقيده داشتند.
از ايشغوز شناسان مشهور و بيطرف ، "Rost0vtsev"در روسيه ؛ "Mlnns" و "Geza Nagy" در انگليس، بعد از تحقيقات علمی زياد بر روی آثار پيدا شده در "پازيريک" به اين نتيجه رسيدند که، ايشغوز ها يک خلق آلتايی بودند.خود "Rost0vtsev" کسی است که مسئوليت کاوشگری در "پازيريک" را به عهده داشت. اجساد پيدا شده در قبر شماره ۲ پازريک که سالمتر از اجساد ديگر مانده اند،قيافه کاملا مغولی دارند.
"سارمات ها" که اجداد ترکمن ها ميباشند و خويشاوندی نزديکی با ايشغوز ها داشتند، در حوالی ۳۴۶ ق.م.حاکميت سرزمينهای ايشغوزها را بدست گرفتند. هرودت، سارمات ها را فرزندان ايشغوزها معرفی ميکند.
عدهای از ايشغوز ها که در شرق خزر،ترکمنستان امروزی، ساکن بودند، بتدريج با ديگراقوام آلتايی قاطی شده و بعدها ترکهای "بارد، پارت" را تشکيل دادند.
عدهای هم که در اروپا در اطراف دانوب و شمال مقدونيه بودند بارها با فيليپ دوم پدر اسکندر کبير جنگ کردند.
منابع آشوری و يونانی نشانگر آن است که ، ايشغوزها در هنگام جنگ دم اسبهايشان را گره ميزدند. . ما ميدانيم که اين رسم فقط در بين اقوام ترک رايج بوده است،مثلا، بنا به منابع بيزانسی، درجنگ تاريخساز"ملازگرد" ترکان دلير سلجوق قبل از حمله شجاعانه شان دم اسبها را گره زدند. ترکان سلجوق(ترکان اغوز) فرزندان همان ايشغوزها بودند.
جواهرلعل نهرو دانشمند گرانقد ر و اوّلين نخست وزير هند ،انسانی مبارز و حقيقت جوی بود و هنوز هم مورد احترام جهانيان ميباشندلذا ايشان در کتاب" تاريخ تمدن جهان" بدور ازعقده های آرياگری و کاملا بيطرفانه، اطلاعات دقيقی را در باره ايشغوزها ارائه ميدهد:
در اوايل ۶۰۰ق.م. قبايل ترک اسکيتها و ساکاها که به وسيله کوشان ها از آسيای مرکزی رانده شده بودند، در شمال هند جايگزين شده و حکومتهای مختلفی را در آنجا تاسيس کردند. قصد ترکهای ايسکيت چپاول و تاراج نبود،بلکه به سرزمينهای جديد برای سکونت احتياج داشتند.ص۱۶۶
کوشان ها، اقوام ترک ـ مغول بودند که در حوالی ۱۰۰..ق.م. به هند حمله کرده و يک امپراتوری بزرگی را بنا نهادند که تا ۳۰۰ سال دوام داشت. اين همزمان با حکومت همنژادان آنها،پارتها،باردها، در ايران بود. اولين پايتخت کوشان ها کابل و بعد پيشاور بود، مجسمه های بزرگ بودا يادگار آنها ميباشد، هزاره ها در افغانستان امروزی بازماندگان آنها ميباشند.
در سال ۳۰۸ ميلادی "سامودراگوپتای" هندی،سلسله هندی"گوپتا" را در هند ايجاد کرد و اين سلسله شروع به پاکسازی آثار ترکها و مغولها در هند کرد. و جان تازه ای به فرهنگ هندی دادند.اين سلسه همزمان با سلسله ساسانيان در ايران بود.جلد اول،ص ۱۶۷.( توجه کنيد که با آنها همزمان همنژادان آنان در ايران ،ساسانيان نيز آثار ترکهای بارد را از بين بردند،تمدن کشی خصلت قومی آريايی ها ميباشد. تاکيد از من)
سلسله "گوپتا" به زور اقوام تر ـمغول را از هند بيرون کردند و مناطق پنجاب و کاتياواد را که بيش از هزار سال در دست ترکها بودند، آزاد کردند . اين سلسله هندی بعد از ۲۰۰ سال ،در اواخر ۵۰۰ميلادی بدست ترکهای هون برچيده شد..
قبايل ترک که در شمال هند ساکن شدند،مذهب بودايی داشتند،آنها در مدت نزديک به هزار سال در آنجا حکومت کردند و قسمتهای شمال هند شديدأ تحت تأثير فرهنگهای ترک ـ مغول شد و زبانی هم که امروزه در آنجا رايج است ترکيبی است از ترکی ـ مغولی و هندی، ولی در جنوب فرهنگ آريايی کمتر تحت تأثير قرار گرفت.
ترکهای ساکا و ايسکيت در شمال هند به مرور زمان جزوی از مردم هند شدند و ما مردم شمالی هند به همان اندازه که از اولاد آريايی ها هستيم ، به همانقدر نيز اولاد آن اقوام هستيم، مخصوصا مردم دلير و خوش سيمای" راجيپوت" و اهالی جسور و پرطاقت "کاتياواد" از اولاد مستقيم آن اقوام هستند.
در جنگ ترکهای پارت با روميان، مغولها نيز آنها را ياری ميکردند.ص۱۶۸�جلد ۱ ٫ تاريخ تمدن جهان.

در منابع تاريخی، ايشغوز ها ، با نام "ساکاها" نيز ناميده شده اند، ولی در حقيقت ساکاها، يکی از ۲۰ ايل تشکيل دهنده ، اتحاديه ايشغوزها بودند. هر يک از ايل های بيستگانه ايشغوز ، اسامی خود را داشتند، مثلا ماساقتها يا ماساژتها، ساکاها و...ودر بين آنها ايلی به اسم ايشغوز وجود نداشت  ، امروزه نيز ايل بزرگ "قشقايی" از قبايل زيادی با اسمهای مستقل تشکيل شده است ولی هيچ قبيله ای به اسم قشقايی در بين آنها نيست.
ساکا نيز يک کلمه کاملا ترکی ميباشد و در" ديوان لغات الترک" که در هزار سال پيش نوشته شده است، اينطور آمده:
ساک: ساق ،يعنی "کاردان"، "زيرک"
ساکا: "داغ ياماجی"،
با توجه به مقام بالا و تقدس گونه "کوه" در ميتولوژی ترکان، معنی دوم آن کلمه در باره"ساکاها" بيشتر صدق ميکند.
نظامی گنجوی ،شاعر بزرگ آذربايجان، که " اسکندرنامه" را بر اساس اطلاعات دقيقش از تاريخ و منابع يونانی نوشته است، در بيتی از زبان اسکندر به وجود ترکان از غرب خزر تا مرز چين، چه خوب اشاره کرده است:
" ز کوه خزر تا به دريای چين........ همه ترک بر ترک بينم زمين"

در کتاب"د ده قورقوت" که در حوالی قرن ۱۱ ميلادی نوشته شده ولی داستانهای آن مربوط به هزاره های قبل از ميلاد ميباشد، نيز به ايشغوزها اشاره شده و آنها را به دو گروه، ايچ اغوز و ديش اغوز، تقسيم کرده است.
ايچ اغوز= ايش اغوز.... درزبان ترکی در خيلی از کلمات ، حرف"چ" در زبان گفتاری به حرف"ش" تغيير می يابد؛ مثلا: "اوچ = اوش"، " قاچ = قاش".و کلمه" ايچ اوغوز، ايچ غوز" نيز با تبعيت از اين قاعده به "ايش اوغوز،ايش غوز" تغيير يافته است.

کلمه "اغوز" نيز در منابع تاريخی بصورت"غز"،"غوز"، و "اغوز" آمده است. در کل ميتوان با اطمينان گفت که، کلمه ايشغوز ،کلمه ای کاملأ ترکی و از دو کلمه "ايش"و "غوز" تشکيل شده است،و هيچ ربطی به اقوام هندواروپايی ندارد.

کتیبه های ترکی ایشغوزی اهر - ایران

http://s5.picofile.com/file/8112463150/ahar_orkhun_katibe.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112463126/ahar_meshkin_orkhun_yazit_002.jpg



کلمه"ايش پاکا" يا "ايس پاکا"، اسم اولين شاه ايشغوزها نيز يک کلمه ثابت شده ترکی است. در زبان ترکی اغوز ، کارلوق و قبچاق به سگ "کوپک" و به سگ شکاری" ايس پاک" و "ايزباک" ميگويند و اين کلمه هنوز هم در بين ترکان "باشقيرد" "قاراچای"و"قاراقالپاق" بعنوان اسم مرد رايج است.
اسامی بزرگان و رهبران ديگر ايشغوز ها: بوقاتای، اوکاتای، آلپاتای،... همه ريشه و معنای ترکی قديم را دارند.۱�
اعتمادالسلطنه، مشهورترين تاريخدان ايران که به هفت زبان تسلط داشت ، در ۱۵۰ سال قبل،بعد از شرحيات مفصل در باره ايشغوز ها نوشته است: ايسکيتها يا ساکاها ، طايفه ای بزرگ از تورانيان( ترکها) بودند.
"آ.ن. بئرنشتام" در باره ريشه ترکها مينويسد: ريشه خلق های ترک را در هون ها و اگر عقبتر هم برويم در ايسکيت ها ميبينيم. تاريخ آذربايجان

ايشغوزشناس معروف"ی.و. ديانکوف" : وقتی که صحبت از ماساژت ها، ماساقت ها، ميشود، منظور ترکها ميباشند.
"ف.ق.هيشچئنکو" عالم روسی که کتاب تاريخ هرودت را به زبان روسی ترجمه کرده است، در باره کلمه"ايسکيت" نوشته است : تصويری را که هرودت از تيپ و خصوصيات فيزيکی "ايسکيف ها،ايشغوزها،ارايه ميدهد، کاملأبا تيپ ترکها صدق ميکند.
در ترجمه انگليسی کتاب "تاريخ هرودت" که توسط"سئيس" انجام شده، در باره ايشغوزها آمده است: ايسکيفهای هرودت ،همان نژاد ترک ـ تاتار است.
پايان حکومت ايشغوزها در آذربايجان جنوبی: به نوشته هرودت،" کياکسار" شاه مادها در سال ۶۲۵ق.م.، "مادييا" شاه ايشغوزها و ديگر بزرگان آنها را به جشنی بزرگ دعوت،و بعد از مست کردن آنها ،دستور داد همه را بکشند. و بدينوسيله به حکومت ۲۸ ساله(۶۲۵ـ۶۵۳) آنها درجنوب ارس خاتمه داده شد. ولی حکومت ايشغوزها در شمال ارس قرنها ادامه داشت وسر کوروش متجاوز و خونخوار را، رهبر همين ايشغوزها، تومريس خاتون، نوه مادييا، در شمال ارس از تنش جدا کرد. ايشغوزهای شمال ارس بعدها با ديگر اقوام ترک در آنجا قاطی شده و خلق آلبان را آفريدند. ايشغوزهايی که در آسيای ميانه مانده بودند، بعدها نقش مهمی را در ايجاد امپراطوريهای جهانی هونها و گؤک ترکها داشتند.البته جمع کثيری از ايشغوزها نيز در آذربايجان جنوبی مانده و با اقوام باستانی آنجا قاطی شده و در تکامل ملت امروزی آذربايجان و زبان آنها تأثيرزيادی گذاشتند. نوشته بعدی در باره " امپراطوری ماد" خواهد بود.
۱ـ تاريخ قديم ترکان ايران،جلد۱؛ پروفسور دکتر م.ت. زهتابی
۲ـ آذربايجان در سير تاريخ ايران، از آغاز تا اسلام، دکتر رحيم رئيس نيا
۳ـ تاريخ ماد، ا.م.دياکونوف،ترجمه ک. کشاورز
۴ـ ايران از آغاز تا اسلام ، گيريشمن، ترجمه معين، ۱۳۵۵ تهران.
۵ـ the scythians, tamara talbot rice,
۶ـ " سلطنت اغوز"،آلتای ممدوف، چاپ باکو
۷ـ " تاريخ آذربايجان، ، محمود اسماعيل، چاپ باکو
۸ـ ديوان لغات الترک، محمود کاشغری،
۹ـ جواهرلعل نهرو، تاريخ تمدن جهان
۱۰ـ تطبيق لغات جغرافيايی، اعتمادالسلطنه

آذری یا ترکی اوتی

AZERİCE ya OD TÜRKÇE 

AZERİCE eski TÜRKÇE dir

زبان آذری یا زبان ترکی اودی(اوتی)

زبان آذری شاخه ای از زبان ترکی باستان


تذکر
این مقاله توسط باستان شناسان و زبان شناسان فارس زبان و با بهره گیری از منابع فارسی زبان نوشته شده و در آن از منابع ترکی استفاده نشده است پس به نوعی نقصان در آن مشهود است.

دراین مقاله به بررسی ریشه زبان  آذری و به بیان دلایلی در منابع تاریخی به اشتباه بودن نظزیه کسروی پرداخته شده است.

کتیبه ترکی اهر ایران

http://s5.picofile.com/file/8112462992/ahar_orkhun_katibe.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112462984/ahar_meshkin_orkhun_yazit_002.jpg

بررسی نام آران بخشی از آذربایجان:

نامهای مختلف اَران (آر ان در زبان ترکی سکایی) یعنی اردان (ار دان در  فارسی)، اوتیا (به ترکی یعنی سرزمین آتش)، آلوان ( آلاو وان، به ترکی یعنی محل شعله آتش، آلبانیا؛ آلاو در ترکی به معنی شعله و وان پسوند مکان ترکی)، آگوان (آگ وان به سکایی و سانسکریت یعنی محل آتش) و شهرستان آتورپاتکان (محل نگهداری آتشهای مقدس) در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران جملگی به معنی محل پرستش آتش اجاق خانوادگی می باشند چه به قول استرابون، سکاها در عهد مادها به اران آمدند و آنجا را مسکن خود قرار دادند و هرودوت در مورد سکاها گفته است که "ایشان در درجه نخست الهه اجاق خانوادگی، تابیتی (تابنده) را می پرستند".



AZERİCE AZERBAYCAN'ın ESKİ TÜRKÇESİ

عدم وجود زبان آذری پهلوی
باطل شدن نظریه کسروی
آذری زبان ترکی باستان آذربایجان

در آذربایجان هنوز مردم آذری زبان زیارتگاهها را اجاق می نامند. از این گفته ها معلوم میشود که زبان آذری ترجمه فارسی همان نام زبان ارانی (اوتی زبان ترکی آذری در خبر استرابون) بوده است که به قول یاقوت حموی "کسی جز خودشان آن را در نیابد (یعنی برای همسایگان ایرانیشان غریبه است)". لذا زبان آذری بر خلاف تصور غالب ربطی با زبان پهلوی  نداشته است چون ابوالحسین علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب در اوایل قرن چهارم هجری قمری از سه زبان جداگانه آذربایجان به نامهای پهلوی و دری و آذری سخن رانده است. احمد کسروی نیز با توجه به شباهت ظاهری نام آذربایجان و زبان آذری به خطا نام زبان آذری بر گرفته از نام ولایت آذربایجان می داند در صورتی که آذری ترجمه نام زبان اوتی (ارانی، آگوانی و آلوانی) است نه ترجمه نام زبان ایرانی  که پهلوی نامیده می شده است. خود نام ترکی اوتی منابع یونانی (استرابون به نقل از اراستوفن) و ارمنی (موسی خورنی) نشان میدهد که گروه حاکم و بزرگ سکائیان اران ترک زبان بوده اند و بخش مهمی از کتاب اساطیری ده ده قورقود اران که یک اوستای منحصر به فردی است، یادگار برجای مانده از زبان و فرهنگ ایشان است.


علاوه بر این در منابع مختلف نیز بر ترک بودن آذربایجان اشاراتی شده است.به عنوان نمونه یکی از منابع قدیمی را در پایین آورده ایم.

http://s5.picofile.com/file/8112463018/turk_az.jpg

 کتاب عربی «التيجان في ملوک حمير» اثر ابن هشام که در حدود سال 200 قمری نگاشته شده است . ترجمه ی رحیم رئیس نیا مربوط به صفحه ی 402 از این کتاب است که اسکن آن را هم می توانید مشاهده کنید: يکي از اسناد مهمي که از حضور اقوام و طوايف ترک زبان در آذربايجان پيش از اسلام حکايت دارد، اخبار عبيدبن شرية . . . است. عبيدبن شرية جرهمي در دوره جاهليت در يمن به دنيا آمده، يکي از معمرين و جهانديدگان دوره خلافت معاويه بوده است. معاويه او را دمشق دعوت کرد و از اخبار عرب و ملوک آن قوم جويا شد و وي به پرسش هاي معاويه پاسخ داد. به دستور معاويه اخبار او تدوين گرديد. گفته شده است که عبيد _ در گذشته در سال 67 ه. _ نخستين کسي از عرب است که کتاب تصنيف کرده است. اخبار عبيد . . . بعدها به دست ابن هشام معروف _ در گذشته در سال 213 يا 218 ه. _ افتاده و او آن را بانضمام کتاب التيجان في ملوک حمير – که خود بواسطه سه نفر از وهب ابن منبه (114 – 34 ه.) روايت کرده – در يک جا گرد آورده است . اين اثر ابن هشام در سال 1347 ه./1928 م. به تصحيح زين العابدين موسوي در حيدر آباد دکن به چاپ رسيده است . در جريان گفتگوي عبيد با معاويه دو بار از آذربايجان سخن به ميان آمده است. بار اول از حمله حارث رايش پدر ابرهه معروف – که به روايتي در سال تولد حضرت محمد(ص) با فيل به مکه حمله کرد – به آذربايجان سخن رفته است. به روايت عبيد رايش با صد هزار قشون از يمن به راه افتاد و از طريق جزيرة العرب و عراق به کوهستان موصل فرود آمد و در آن جا شمربن القطاف . . .را همراه با صد هزار لشکر روانه آذربايجان کرد .»شمر وارد آذربايجان شد، جنگجويان آن ها را کشت و کودکان را اسير گرفت . پس باز آمد و روي دوپاره سنگ موضوع آمدنش را نگاشت . آن دو سنگ هم امروز [در اواسط سده 1 ه.] بر ديوار آذربايجان باقي است . معاويه گفت : خداوند ترا خير دهاد، از حال آذربايجان بگو ؟ عبيد گفت:آذربايجان از سرزمين هاي ترک است و ترکان در آن گرد آمده اند.»

ترکان کوشانی - کوشانیان ترک

Kuşan TÜRKLERİ-kuşanlar Türküdüler

امپراطوری  ترکان کوشانی

کوشانیان ترک تبار



کوشانیان حکومتی بودند که در ازبکستان ،ترکمنستان و شمال افغانستان و حتی بخش هایی از هندوستان کنونی می زیستند.کوشانیان در تمامی منابع به عنوان گروهی از ترک ها شناخته شده اند.فردوسی نیز در شاهنامه اش از کوشانیان به عنوان گروهی از تورانیان یاد کرده است.در این مقاله به بررسی منابع مختلفی تاریخی و زبانی و نیز به بررسی نوشته های ترکی کوشانیان می پردازیم.

ماه و ستاره در کتیبه ای کوشانی

http://s5.picofile.com/file/8112462884/kushan_turk.jpg



 هویت ملی کوشانیان بخصوص امپراطورمقتد رشان کنیشکای بزرگ باوجود تصریحات منابع مختلف شرقی وغربی دربارۀ اصل ونسب شان، ازطرف یکعده هویت سازان و جعالان تاریخ تحریف وبرخلاف واقعیتها، تاویل وتفسیرگردیده است.         "غو" یک پسوند اصیل تورکی بوده،      کلمات مختوم به "غو" به وفرت درالسنۀ تورکی از جمله درزبان اوزبیکی وجوددارد که میتوان از جملۀ آنها کلمۀ " اورغو- به معنی  تکیه و فشار"، کلمۀ " قیغو- به معنی غصه وغم"، کلمۀ " تویغو- به معنی احساس"، کلمۀ "قرانغو-  به معنی تاریکی" وکلمات " قراغو و چیچکتو - نام اماکن" ودهها مثال دیگررا ارائه کرد.


Kuşanların Menşei Yrd. Doç. Dr. Mehmet Tezcan Netice olarak şu sôylenebilir: Etnik bakımdan Kuşanlar, Aral gôlü çevresi ile Tanrı dağları arasındaki eski Saka (Haumavarga?) sahasındaki bir yerde, muhtemelen de Alay-Tanrı dağları-Yedisu-Fergana bölgesinde, Hotan bölgesinde oturan geniş Saka göçebe kabileler topluluğuna mensup idiler; Grek Bactriası‟nın topraklarını istilaya da Yüeh-chih‟lerle birlikte veya aynı zamanda katılmış olan bir gruptur. Çin kaynaklarının “Kuei-shuang” şeklinde verdikleri yabancı ismin tam tercümesi olan “KUŞAN” kelimesi de bir boy veya kabile adı olmayıp, devleti kuran kişinin şahsî ismidir.


خان ارکۀ مشهور:

دنیا برای نخستین بار، در سدهء اول میلادی، از خانات نیرومند و مقتدر کوشان ها که شاه مشهور شا ن، کنیشکا بود، اطلاع حاصل کردند. در زمان همین شاه بود که نژاد تورک به کامیابی های عظیمی نایل شدند. خوشبحتانه، میدانیم که نام اصلی او، خان ارکه می باشد. این نام در مسکوکاتی که از او باقی مانده، به شکل زیر ضرب شده است:(KHANERKA    )


خان ارکه، فیلسوف و شاعر ذاتی، فرمانروای دانا و قومندان با استعدادی بود که هیچ کسی برابر او در اعتلاء فرهنگ تورک نقش ندا شته است و او بود که این فرهنگ را در مشرق زمین بی رقیب ساخته بود. خان ارکه در سال (۷۸) میلادی به قدرت رسید و به مدت (۲۳) سال حکومت کرد. سلاح حقیقی وی نه شمشیر و نه نیزه، بلکه کلام او بود و مافوق همه کلام کلمه خداوند بود. خا ن ارکه و دنیای تورک به سبب کامیابی های بزرگ  شان، سپاسگذار او (خدا) باشند. هدیه اصلی خان به مشرق زمین ایمان به تنگری (خدا) بود. مراسم مذهبی و دعا هایش و تدریس او درین زمینه و حکمت و دا نش او ماموریت او را سهولت بخشیده بود. او یک سخنران ممتاز بود، ساعت ها می توانست نطق کند. در نطق و سخنان خویش چنان کلمات نافذ و صیقل شده را بکار می برد که مستمعین بدون ملالت و خستگی به صحبت های او به دقت گوش میدادند.

Dünya, Kuşan hanlığının azametini I. yüzyılda öğrendi; ünlü hükümdar Kanişka, Türkleri meşhur etti. Bereket versin ki, onun gerçek adı, bugüne kadar muhafaza olunmuştur (sikkeler üzerinde “Kanerka olarak yazılıdır).

Filozof, şair, parlak bir komutan ve yönetici olan Han Erke, Türk kültürünü kimsenin yapamadığı kadar yükseltti. Onu, Şark’ta zirveye çıkardı. Onun huzurunda, “Türk” sözünü, sesleri titreyerek telaffuz ediyorlardı. O kadar kutsal bir sözdü.

Han Erke, 78 yılında Kuşan hanlığı tahtına oturdu; onu 23 yıl yönetti. Bilge hanın en birinci silahı, ne taş, ne ok, ne örme demir zırhtı; sadece söz idi. Dünyanın en kudretli sözü: “Tanrı”. Kendisine ve bütün Türk dünyasına zaferler kazandıran asıl oydu.
Han Erke, Şark’a Tengri inancını hediye etti.

Törenleri ve duaları çok güzel bilmesi ve kendi öğretisi ona yardım etti. Onun dili, güzeli ve doğruyu seslendirirdi; saatlerce onu dinlerlerdi. Hükümdar, çok geniş bilgili bir kişiydi.

Yabancılar Türkler için değerli olan şeyin altın, dalkavukluk, diğer insanlar üzerinde hakimiyet kurma olmadığını, Şark’ın insanları hanın konuşmalarıyla, makul politikasıyla öğrendiler. Onlar için değerli olan hareketler ve asalet idi. Hükümdar, milletin yüzü, zatı idi. Ona inandılar. Demek oluyor ki, millete inandılar.

Han Erke, her kişiyi, kendisi ve akrabaları için, cenneti ve cehennemi bizzat kendi davranışlarıyla Dünyada iken hazırladığına bilgece inandırdı. Kendi musibetlerinden ve felaketlerinden kimseyi sorumlu tutamayacağını, o öğretti. Sadece kendisini. Çünkü Tanrı, sen ne kadar hak ediyorsan o kadarını tam olarak veriyor.

İşte o, İlahi Mahkeme; dünyadaki en adil mahkeme…  Olan şu:  Sonsuz Mavi Gök’ün altında sadece sen, senin hareketlerin ve onları  yargılayan Tanrı. Geriye kalan her şey o kadar da mühim değil. Yeni dinin ana fikri son derece basitti: İyilik yap, dünya sana daha iyi olsun.

Bu saf hakikati kavrayan insanlar, onu kabul ettiler. Ki, başka hiçbir millette benzeri bilgelikler yoktu. Türklerin manevi / ruhi kültürüne bu çekici geldi…  Her şey senin ellerinde.  Sadece bunu hatırla.

Türkler, mesela, ruhların ebedîliğine, ölümden sonra kendilerinin tamamen değişeceklerine inanmışlardı. Herkes, gelecek hayatta en koyu günahkarın bile bütün günahlarını affettirebileceğini öğrenmişti. Şimdiki hayatta ona şans ve ümit verilmişti. Tengri ’ye olan bu inanç, insanların ruhları güçlendirdi;  fedakarlığa davet etti.

Han Erke, bıkıp usanmadan, “Kurtuluşun davranışlarda” olduğunu öğretti.

Türklerin Tengri adına yaptıkları ayin/tören, yabancıları hayretler içinde bırakmıştı. Bu, gerçekten azametli idi. Tam bir tören havasındaydı. Gök Tanrı’nın adı çabuk unutulmadı. Törenin ayırt edici hususiyetleri vakurluk ve düzenlilikti. Öyle ihtişamları, öyle şatafatları, pagan dünya bile bilmiyordu. Onlardan haberdar değillerdi.

Türkler, putperestlere başka bir gezegenden gelmiş yabancılar gibi gözüktüler. Onların her şeyi iyi ve saf idi; onun için, Altay’ı, Şark’ta “Cennet”, Yeryüzü Cenneti, kendilerini ise, Ariler olarak isimlendirdiler Bu ad (Hindistan’daki Şambxkala gibi) Türk milletinin ana-vatanının adı olarak binlerce yıldan fazla yaşadı; oradaki atlılar hakkında efsaneler düzdüler.

Kuşan şehirleri Han Erke döneminde, çanların melodik sesleri altında uyandılar: Din adamları, milleti sabah duasına çağırdılar… O heyecan verici dakikalar hakkında, belki sadece tahminde bulunulabilir.

Ne yazık ki, onlar hakkında çok az şey biliniyor. Bu çanlar tam nasıldı? Onları çalanlar nasıl görünüyorlardı? Şimdi kimse bilmiyor. Fakat çanlar var idiler (bu, kazılardan biliniyor). Hatta, bizzat “çan” kelimesi, mümkündür ki, tam bu uzak yıllarda ortaya çıktı. O, eski Türk dilinde Gök’e çağrı manasına geliyordu. Kelimesi kelimesine:  “Gök’e dua edin.” Ve insanlar dua ettiler.

Onlar, dua tören-ayinlerini mabetlerin etrafında ulu Gök Tengri’nin altında kutladılar… Bir zamanlar Altay’da, kutsal dağların etrafında tıpkı böyle dua ederlerdi. Mabetleri, kalıntılardan anlaşıldığına göre, ufak yapmışlardı. Önceleri, bu mâbetler kutsal dağları hatırlatma vazîfesi gördüler; sonra mimarlık nesnesi oldular.

Mabetin iç hollerine girmek yasaktı. Sadece din adamları, onlar da çok kısa bir süre için, girerlerdi. Fakat, onlar bile orada nefes alma hakkına sahip değillerdi…. Kutsal yerdi!

Diğer milletlerin adetleri başka türlüydü. Orada inananlar mabetlere giriyorlardı. Mümkündür ki, Türkler bu geleneği sonradan benimsediler (bunun veya diğer kültürlerin gelenekleri nasıl geliştiklerini, bazılarının yerlerini niçin başkalarına bıraktıklarını bugünün ilmi fazla aydınlatamıyor.)Duadan önce semavi buhur/günlük yakmak âdettendi. Buhuru taslar (buhurdan) içinde yakıyorlardı. Eski bir Altay efsanesine göre, pis/kötü güçler, tütsü kokusuna dayanamıyorlardı. (Tören/ayin, eski Türk dilinde “savuşturmak/vazgeçirmek”, “ürkütüp kaçırmak” manasına gelen “kadıt” kelimesiyle adlandırılıyordu.)

Tanrı’ya, alçak bir sesle şarkılar söyleyerek dua edilirdi. Koro, Gök Tanrı’yı ululayan ilahi melodileri belli bir şekilde terennüm ederdi. Bu şarkı “dualar “ ırmaz” olarak isimlendirildi. (Kelimesi kelimesine “bizim şarkılarımız”.)

Her yerde Türklerin manevi/ruhi kültüründe Tengri’nin eşkenar (dört kolu aynı uzunlukta) haçı vardı. Ona Şark’ta “vadjra” dediler…

Han Erke, inançların yayılmaları için güç kullanmaktan kaçınmadı. Şark kavimlerinin anılarında kalan hadiseler… Büyük hadiseler. Tengri’-nin haçları, o zamanın “Kuşan” hanlığı döneminin Türk şehirlerinin ve mabetlerinin yıkıntıları, arkeologların gözlerinden kaçmadı, bunlar biliniyor.

O sırada Tengri’ye inanmayan insanların ruhlarını kaplayan inanılmaz kargaşa hakkında sadece tahmin yürütmek mümkündür. Onlar, haddinden fazla baskılar altında olduklarından “şaşırdılar”. Kendi zaaflarına mağlup olarak, ıstırap çektiler.

Tabi, ülkedeki demirin, mükemmel bir ordunun ve refahın -Tanrı için yapılan törenler gibi tam olmasa da-, Türk kültürünün mümtaz yüceliğine inandırdığını unutmamak gerekir. İşte Altay’ın, sonra da Kuşan hanlığının, Şark’ın manevi/ruhi merkezi oluşunun sebebi. Türklere, onların ana-vatanına, cennete gelir gibi geldiler… (Söz açılmışken, çok eski zamanlara ait coğrafya haritalarında, Altay’ın gerçekten Yeryüzü Cenneti olarak isimlendirildiği biliniyordu.) Buraya diğer kavimlerin elçileri geldiler; onların kültürünü öğrendiler. Kuşan hanlığındaki yabancılar için Kandahar sanat mektebi ve manevi/ruhi eğitim merkezleri açtılar. Anlaşılan, bu merkezlerin benzerleri Altay’da da vardı.

Altay’da, zamanında Musa’nın arkasından buraya gelen Yahudi Yeşua tahsil görmüştü. Bu konudan Kuran’da dolaylı olarak söz ediliyor. Bu Yeşua, sonra Roma İmparatorluğu’na, Gök Tanrı’nın atlıları ile ilgili haber götürdü. Onun sözü, Hıristiyanların en birinci kitabı olan Apokalipsis’te yazılıdır. Bundan dolayı, onu İsus Hristo (İsa) olarak adlandırdılar… Veya, “Tanrı’nın Yakını”, yani “Tanrı’yı gören kişi”!

… Kuşan hanlığının hükümdarlarının sık gelen ve istenen misafirleri, Hindistan’ın ve Tibet’in din adamları oldular. Olmamaları da mümkün değildi; çünkü Han Erke, Keşmir’i kutsal şehre, hac mahalline dönüştürmüştü..

Altay’lı hacıların Keşmir’de kendi mabetleri vardı; orada Türk dili hiç susmadı. Anlaşılan, bu, hala meşhur olan Altın Tapınak idi.

Han Erke, gücünü ve zamanını hayırlı işlere verdi; bu, bütün Türk dünyasına cömertçe ürünler getirdi. Buda’nın taraftarları IV. Konsül’lerini Keşmir’de topladılar. Buraya Şark’ın çok meşhur Budistleri toplandı. Onlar, Tengri adını ve onun öğretisini burada tanıdılar, ki bu öğretiler, Budizm’in yeni muhtevasını (mahayana) doldurdular.

Yeni tören/ayinlerin metni, bakır levhalar üzerine yazıldı; bunlar çok geçmeden, Çin’de, Tibet’te, Moğolistan’da Budizm’in kutsal metinleri oldular (ve hala duruyorlar)… Bu levhalarla, daha doğrusu, IV. Konsül’le, Budizm dininin, daha sonra “lamaizm” adını alan yeni bir kolu doğdu.

Şark’ın büyük eğitimcisi Han Erke, bilgeliğiyle, kendisine müttefikler buldu. O, Budistlerce kutsal şahsiyetlerden sayılıyor; adını dualarda zikrediyorlar; sadece Türkler, kendi meşhur hanlarını hatırlamıyorlar.


ترکان کوشانیان در منابع مختلف تاریخی


ویل دورانت در  صفحهء (۴۵۰)  فصل  شانزدهم  کتا ب  دوم  جلد  اول  "  تا ریخ   تمد ن " می  نویسد:  کو شا ن  ها  طا یفهء  از  آسیای میا نه  بوده  و  با  تورکا ن  خویشی  داشته اند.
در  صفحه ء  (۹۵)  "  تا ریخ  ایرا ن  و مما لک همجوار  آن از زما ن ا سکندر  تا  انقراض  ا شکا نیا ن "  تا لیف  آ لفرد فن  گوتشمید  مورخ  معروف،  ترجمۀ   کیکا ووس  جها نداری،  در  با ره ء  کوشا ن  ها  و  طخا ر ها   چنین  نوشته  شده  است:  دیگر  در  این  که طخا ری  ها  و  یو- تشی  ها ی  بزرگ  هر  دو  قوم  وا حدی  بوده  اند،  شک  نمی  توا ن  کرد.  ا ختلا ف  اسا می  را  هم  به  سا دگی  چنین می  توان  توضیح  داد  که  یکی  ازین  دو  نام  به  عا مۀ  مردم  اطلاق  می  شده  و  نا م  دیگر  مخصوص  طبقۀ  حا کمه  بوده  است:
 نظیر  این  ا ختلاف  اسم  طبقا ت  مختلف،  نزد  قبا یل  تورک  به  وفور  تما م  دیده  می شود.  بنا برین  از  مجموع  گفته  ها  چنین   بر  می آید  که  آ سیا نی، آ سی یی،  یا تی  و  یو تشی  همه  و  همه  کوشش  هایی  هستند  برای  ذکر  اسم  گروهی  از  طخا ری  ها  که حکو مت  را  در  دست  داشته  اند.  مورخ  مذکور  در  پا ورقی  همین  صفحه  برا ی     ا یضا ح  بیشتر  موضوع  تا کید  می  کند  که:
 " کا فی  است  که  درین  جا  دو  اسم  متفا وت  تورک  ها  و  عثما نی  ها  را  یا د  آور  شویم.  اما  نمونه ای  که  ازین  هم  قا طع  تر است  نا ن  کوشا ن  است."
 


  ا لفرد فن  گو تشمید  در  صفحه  (۲۴)  تا ریخ  خود  از  نبرد  اسکندر  با  تورکا ن  در  ما وراءلنهر  یا د  کرده  در  پا ورقی  چنین می  نو یسد: Scythen
درین  جا  گو یا  نخستین  اثر  ظهور  قو می  تورک  نژاد  در  صحنۀ تا ریخ  بد ست  آ مده  با شد،  زیرا  از  کا رتحاسیس ( Carthasis)
برادر  پا دشا ه  که  طبق  گفته ء  کو رتیو س  در  کتا ب  هفتم ،  بخش  هفتم  بر  سکا  ها ی  آ ن  طرف  سیر  دریا  فرما ن  می  راند  ممکن است  مراد  هما ن  قا ردا شی  تورکی،  یعنی  "  برادرش "  با شد  که  از  لفظ  " دا ش "  می آ ید  و  " تا ش "  صورت  قدیمی  تر  آ ن   به شما ر  می  آ ید.
آ.  ف .  گوتشمید،  در  مورد  کلمه ء  "  خو یشی "  که  ویل  دورا نت،  هو شمندانه  از تو ضیح  دقیق  ان  ا با ورزیده  بود،  با  آ وردن  مثا ل  ها  موضوع  را  کا ملا  روشن  سا خته  است.

طمغاهای ترکی شاهان کوشانی
http://s5.picofile.com/file/8112462876/KushanTamgas.gif



کلما ن  هو ا ر  در صفحه ء  (۱۲۲) کتا ب  تا ریخ  خود "  ا یر ا ن  و  تمد ن  ایرا نی  "  ترجمه  حسن  ا نو شه   به  ارتبا ط  اصلیت  کو شا نها   مطلبی  دا رد  بدین  شرح:   یو -  ئه  چی  ها   د سته ای  از  تو ر کا ن  آ سیا ی  میا نه  بودند  که  از  فشا ر  هون  ها   (  هیو نگ نو)  مسا کن  شا ن  را  ترک  گفته  و  به  سوی  غر ب  را نده  شدند  و  با  رسید ن  به  مغر ب  به  نو بۀ  خود  پا د شا هی  یو نا نی - با ختری را  به  درون  هند     را ندند.
رقیه  بهزادی  در  کتا ب  خود  -  قو م  ها ی  کهن  در  آ سیا ی  مر کزی  و  فلا ت  ایران-  در  مورد  قو میت  کو شا ن  ها   به  استنا دا بو ریحا ن  بیرونی  چنین  می  نویسد:    ا بو  ریحا ن  بیرونی  آ ن  ها  را   با ز  ما ندگا ن  یک  قبیلۀ  تورک  به  نا م        شا هیا  و  اصل  آن  ها را  تبتی  می  دا ند  و  می  گوید  که  نخستین  فرد  این  قوم  -   ‌‌بر هت  تتکین  بوده  است.  وی      یا د آور می  شود  که  جا مه  ها یی  به  سبک تورکا ن  می  پو شیده  اند.  بهزا دی  در  جا ی  دیگر  کتا ب  خود  آ ورده  است:  شما ر  جمعیت  یوئه -  چی  ها  در  حدود  چها ر  صد  هزار نفر  بوده  که  به  پنج  گروه  تقسیم  میشد ند  و  به  هر  یک  از  آن  ها  حا کمی  حکو مت  می کرد  که  او را  به  زبان  چینی  هسی- هو   می نا مید ند.  این  کلمه  ظا هراٌ  آ وا نویسی  کلمۀ  یا وو گا    یا،  یا ووا (   به  زبا ن  یو نا نی  زا ئو ی    است،  که  لقبی  تورکی بوده  و  بر  روی  قد یم  ترین  سکه  ها ی  کو شا نی  دیده  می  شود.  پو ها ند  حبیبی  نیز   در تا ریخ  خود  از  البیرونی چنین  نقل  می  کند:  در  کا بل  پا د شا ن  تورک  حکم  می  را ند ند  که  اصل    ا یشا ن  را  از  تبت  گو یند.  و  نخستین  شا ه  این  سلا له  بر هتکین  بود.
مسعودی  مورخ  و  جغرا فیه  دا ن  عرب  در  جلد  اول -- مروج ا لذ هب --  کوشا ن  ها  را  قو می  از  ا قوا م  تورک  دا نسته  و شا ه  آن
 را  ایر خا ن   گفته  اند.  در  مورد  این  نا م  ( ایر خا ن)  تو ضیحی  و جود  دا رد  در  صفحه ء  (۲۲۹)  تعلیقا ت  در  -- حد و د ا لعا لم...
  ا لبیرونی  در  قا نون  مسعودی  و  کا شغری  در  دیوا ن  لغا ت  ا لترک  هر  دو  این  نا م  را  ا ویغور  خا ن  می  نو یسند.

د و سیۀ  کوشا ن  ها  را  در  همین  جا   بسته  و  به  سرا غ   طا یفه ء  د یگری  می رویم  که  به  تعقیب  کو شا ن  ها  آ مده  و  به  جای آ ن  ها  د و لت  بزرگی  را  درین  سر زمین  ا سا س  گذ ا شتند.  این  طا یفه  در  تا ریخ  بنا م  ها ی  مختلف  چون  هفتا ل  و هیا طله  و  هون ها ی  سفید  یا د  گردیده  است.  کلیه  مورخین  عربی  آ ن  ها  را  تو رک  معرفی  کرده  اند.  از آ وردن  نظرا ت  شا ن  به  خا طر  جلو گیری از  طولا نی  شدن  سخن  صرفنظر  می  شود.   اگر  کسی  بخواهد   در  آن  صورت   به   ارائۀ نظرات  یکا یک  مو رخین  عرب  و  غیر  عرب  پردا خته  می شود.    درینجا   فقط   نظر  سعید  نفیسی  مو رخ  ایرا نی  را   که  ممکن  است یک  عده ،  حرف  ها ی  او را  بپذ یرند،  ارائه  می  داریم.  مو صوف  در  کتا ب  خود  -- تا ریخ  تمد ن  سا سا نی -  در  با رۀ        هو یت  یفتلی  ها  تو ضیحا تی  دارد  به  شرح  آ تی :    عنصر  دیگر  هما ن  ا قوا می  اند  که  مدت  ها ی   مد ید  تا ریخ  نو یسا ن  در  نژا د ا یشا ن تردید و  ا ختلاف  دا شتند  و  اینک شکی  نما نده  است  که  از  نژا د  تورکا ن  شرقی  بوده  و  با  تورکمنا ن  و  اوز بکا ن  امروز  و  غزان   قدیم  از  یک  نژا د  بوده  اند.  ایشا ن  را  ایرا نیا ن  هفتا ل  یا  هپتا ل  نا میده  اند  و  همین  کلمه  به  زبا ن  ها ی  اروپا یی  هم  رفته،  منتهی  در  زبان  تا زی  معلوم  نیست   به چه  جهت  هیطل  و  جمع  آ ن  هیا طله  شده  است.    نویسنده ء  مزبور  در  کتا ب  دیگرش  بنا م  -- تا ریخ  اجتما عی  و  سیاسی    ایران  د ردورۀ  معا صر-  در  مورد  یفتلی  ها  به  استنا د  مورخین  پیا می  دارد  که  بد ین  وسیله  به  توجه  شکا کا ن  و  هو یت  سا زان  رسا نیده می  شود. او  درین  کتا ب  می  نویسد :  ایرا نیا ن  بد ان   هفتا ل  و  تا زیان  هیطل  و  هیا طله  گفته  اند  و  در  نظر  تا ریخ  نو یسا ن   امروزقطعاٌ از  نژا د   تو ر ک    بوده    اند.

Kuşhan Kralı Hakan Tekin
تصویر سکه هاکان تکین
نوشته ترکی هاکان تکین بر سکه ای کوشانی

http://s5.picofile.com/file/8112462868/169056_501261967378_538052378_6478259_7761061_n.jpg



Kralın adını Yunan harfleri ile Mαασηνo (maaseno, Mahasena) olarak okumaktadırlar. Birinci harfin büyük oluşundan yazıyı soldan sağa doğru okumak gerektiğini anlıyoruz. İlk harf açıkça bir H sesini veriyor. Bu harf Orhon abecesinde bulunmuyor. Çünkü Türkçe’de daima KH sesi bir-arada genizden telaffuz edildiğinden tek başına bir H sesini verecek olan işarete (damgaya) gerek duyulmamıştır. Dolayısıyla, H harfi geç döneme ait bir alıntı olsa gerek.

İkinci harf bir A olup Etrüsk abecesinde aynısı vardır. Üçüncü harf ile ikinci harf arasında büyük fark bulunuyor. Bu farka rağmen yazıyı okuyan ‘uzmanlar’ her iki şekle aynı A sesini uygun görmüşlerdir. Ayrıca araya bulunmayan bir de H sesini katarak MAHA şeklinde okumuşlardır. Oysa ki, Orhon harfleri arasında üçüncü harfin aynısı olan ve IQ (genizden) sesini veren işaret bulunmaktadır.

Keza dördüncü harf da Orhon abecesinde bulunan ve AN sesini veren işarettir. Bu durumda buraya kadar HAIQAN yani HAKAN sözü ortaya çıkmış oluyor. Dördüncü harfin Yunan Sigma harfi (σ) ile hiçbir ilişkisi olmadığı görüşündeyim. Çünkü sigma harfi daima kapalı bir daire ve üzerinde bir düz çizgi ile yazılmıştır.

İsmin devamında Te-Q-İNT seslerini veren işaretler de Orhon abecesinde aynen bulunmaktadırlar. Bir bölüm TEKİN olarak okunursa birlikte kralın adı HAKANTEKİN olduğunu çözmüş oluruz.

Asıl resme bakarsak son harfin bir O olmadığı ve Yunan Theta harfine benzediği görülür. Yunan Theta harfi ise Orhon INT /İNT şeklinden dönüşmüş olduğunu ve bu şeklin aslen Tengri damgasından türediğini söyledim.

Öyle anlaşılıyor ki, çok eski bir köke sahip olan Kuşhan kültürü zaman içinde Yunan-Pers-Hind kültürlerini etkilemiş ve onlardan etkilenmiştir. Son dönem Kuşhan krallığı karışık bir abece kullanarak Orhon (Ön-Türk) köklerinden kopmuş, MS. 250 yıllarında tarih sahnesinden silinmiştir.


شخصیت های حقیقی در دده قورقود و کوراوغلو

DEDE KORKUT ve KOROĞLU da Tarixsel bigiler

حماسه های دده قورقود و کوراوغلو حماسه های باستان ترکان آذربایجان

تحقیقی در اشخاص دده قورقود و کوراغلو در ایران و آذربایجان

ترکان ایشغوز -ایچ اوغوز- ترکان باستان آذربایجان


تذکر
این مقاله توسط عده ای از باستان شناسان و زبان شناسان فارس زبان تهیه شده است که   تنظیم این مقاله فقط از منابع فارسی و بدون بهره گیری از منابع ترکی و حماسه ها و اساطیر ترکان انجام شده است.پس قطعا دارای اشکالات و ایراداتی است.

شرح مقاله
نامهای مختلف اَران (آر ان در زبان ترکی سکایی) یعنی اردان (ار دان در  فارسی)، اوتیا (به ترکی یعنی سرزمین آتش)، آلوان ( آلاو وان، به ترکی یعنی محل شعله آتش، آلبانیا؛ آلاو در ترکی به معنی شعله و وان پسوند مکان ترکی)، آگوان (آگ وان به سکایی و سانسکریت یعنی محل آتش) و شهرستان آتورپاتکان (محل نگهداری آتشهای مقدس) در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران جملگی به معنی محل پرستش آتش اجاق خانوادگی می باشند چه به قول استرابون، سکاها در عهد مادها به اران آمدند و آنجا را مسکن خود قرار دادند و هرودوت در مورد سکاها گفته است که "ایشان در درجه نخست الهه اجاق خانوادگی، تابیتی (تابنده) را می پرستند

http://s5.picofile.com/file/8112462818/qorqut.jpg

در آذربایجان هنوز مردم آذری زبان زیارتگاهها را اجاق می نامند. از این گفته ها معلوم میشود که زبان آذری ترجمه فارسی همان نام زبان ارانی (اوتی زبان ترکی آذری در خبر استرابون) بوده است که به قول یاقوت حموی "کسی جز خودشان آن را در نیابد (یعنی برای همسایگان ایرانیشان غریبه است)". لذا زبان آذری بر خلاف تصور غالب ربطی با زبان پهلوی  نداشته است چون ابوالحسین علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب در اوایل قرن چهارم هجری قمری از سه زبان جداگانه آذربایجان به نامهای پهلوی و دری و آذری سخن رانده است. احمد کسروی نیز با توجه به شباهت ظاهری نام آذربایجان و زبان آذری به خطا نام زبان آذری بر گرفته از نام ولایت آذربایجان می داند در صورتی که آذری ترجمه نام زبان اوتی (ارانی، آگوانی و آلوانی) است نه ترجمه نام زبان ایرانی  که پهلوی نامیده می شده است. خود نام ترکی اوتی منابع یونانی (استرابون به نقل از اراستوفن) و ارمنی (موسی خورنی) نشان میدهد که گروه حاکم و بزرگ سکائیان اران ترک زبان بوده اند و بخش مهمی از کتاب اساطیری ده ده قورقود اران که یک اوستای منحصر به فردی است، یادگار برجای مانده از زبان و فرهنگ ایشان است.

http://s5.picofile.com/file/8112462742/gorkut_ata_turkmen.jpg

جنبه های تاریخی حماسه دده قورقود و شخصیت های تاریخی این حماسه :

DEDE QORQUT DESTANI VE TARİXSƏL BİLGİLER

http://s5.picofile.com/file/8112462750/Gorkut_Ata_T%C3%BCrkmen_6th_C_night.jpg
نام ایزد حامی حیوانات وحشی آلانها یعنی اوَستی نشانگر آن است که نام اوِستا (سرودهای شگرف نیایش) در اران با این نام آلانی برابر گرفته شده و در ارانی (آذری) به ده ده قورقود (ایزد حامی حیوانات وحشی) ترجمه شده است. در کتاب ده ده قورقود که در حدود اواسط قرن پنجم هجری قمری مکتوب شده است. نمونه شخصیتهای بارز تاریخ باستانی در ده ده قورقود عبارتند از: غازان خان (هوخشتر) که فرمانروای بزرگ ایشغوز- ایچ اوغوز (تیره درونی= مادها/میانی ها) است ، شوکلو ملک (شاه مجرم، افراسیاب دوم/ مادیای اسکیتی) دشمن بزرگ غازانخان است، باسات (دارای اسبان فراوان) همان فراسپ (ایشپاکای، افراسیاب اول) است که تپه گوز یعنی سارگون دوم آشوری/ زئینیگو اوستایی را که زهر در نگاه خود داشته و از سمت عراق به ایران حمله کرده بود، در اطراف دژ کولومیان (تخت سلیمان/ فراسپ) به قتل می رساند. قاضیلیق قوجا و پسرش بگ یئگنک (براندازه خانها) به جای ثریته/ زال و گرشاسپ/ رستم هستند. دیرسه خان (خان منطقه دوردست= پارس) به جای چیش پیش دوم پدر کوروش دوم یا کمبوجیه دوم پدر کوروش سوم است. باییندرخان (خان آبادگر/ فریدون) پادشاه ایچ اوغوز (=ماد) و دیش اوغوز (پارس) است و پدرش قام خان همان کمبوجیه دوم. کاراجیک چوبان (چوپان سرزمین جنگجویان، توس/ کوروش دوم) و برادرش قابان گوجو (دارای نیروی ستبر، گستهم/ آریارمنه). بوغاج مغلوب گر گاو وحشی همان کوروش سوم (قوچ وحشی،فریدون گاوسوار) است. اوروزخان (اعلیحضرت، منظور آستیاگ  در مقام قاتل گائوماته بردیه/ زرتشت و فرمانروای دیش اوغوز= تیره بیرونی/ پارسها) است. بامسی بئیرک (دارای تن نورافشان، زریادر، زرتشت) که از سرزمین خویش به مدتی طولانی به دودستها تبعید میشود، همان گائوماته بردیه داماد و پسر خوانده کوروش سوم است که از ماد کوچک به حکومت بلخ و شمال هندوستان تعیین شده بود. بای بورا (خان بور) همان سپیتمه جمشید (پدر زریادر زرتشت) داماد و ولیعهد آستیاگ/ اژیدهاک حاکم اران، آذربایجان و ارمنستان بوده است. ایمران (امیران گرجیها، اَمُران=بیمرگ) فرزند بگیل (خدایگانی) همان ایزد مهر جاودانی در نزد گرجیها می باشد.

http://s5.picofile.com/file/8112462734/dede_korkut20130306105836.jpg


جنبه های تاریخی حماسه کوراوغلو(قور اوغلو=فرزند زبانه های آتش) و شخصیت های تاریخی این حماسه :

KOROĞLU -QOR OĞLU- DESTANI VE TARİXSƏL BİLGİLER

در باره حماسه کوراوغلو گفتنی است که آن همانا اسطوره بابک خرمدین بوده است که با اعتقاد به تناسخ خرم دینان خود را کور اوغلو (فرزند کور) یا فرزند گُر  (فرزند شراره آتش) می خوانده است.یعنی خود بابک خرمدین تنبور نواز در ترانه های رزمی و بزمی خویش تخلص به  گُرزاد (زاده آتش) می نموده است و اینها در گذر تاریخ در سمت آذربایجان و آسیای میانی به تدریج تبدیل به اسم خاص وی گردیده و جایگزین اسامی اصلی وی حسن و بابک شده اند.

http://s5.picofile.com/file/8112462792/korogluazerbaycanfilm19fj5.jpg


در داستانهای حماسی کوراوغلو اسم اصلی وی حسن به عنوان پسر کوراوغلو (در واقع پسر قور) به یادگار مانده است. نام پدر اساطیری وی یعنی علی در واقع آلوو (در ترکی  به معنی شعله آتش) است. چه نامهای علی اللهی های آذربایجان یعنی گوران (گُران) و علی اللهی (آلوو اللهی) به وضوح گویای این مطلب هستند. مسلما بابک خرم دین و ترانه سرایانش با تنبور همان اسطوره قور(شعله) را بازخوانی میکرده اند که کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان داریوش دوم و اردشیر دوم هخامنشی آن را بیان کرده است.  مهتر مرد مادی که از دست مالک خود به شدت آسیب دیده بود او را تشویق به عصیان علیه مادها نمود و وی این قیام را با موفقیت به انجام رسانید.

http://s5.picofile.com/file/8112462700/babek.jpg

چانلی بِل کورواوغلو (چملی بِل بابک خرمدین) که دژ کوهستانی مه آلود وی در آذربایجان بوده است همان ویرانه های قلعه بَذ (= پاذ، محل نگهبانی، دژ) کنونی در بین اردبیل و قراداغ(ارسباران) می باشد. گفته شده است که ابودُلَف و یاقوت هم آب و هوای قلعه بذ را ابری و مه آلود (به آذری چَملی) ذکر کرده اند

http://s5.picofile.com/file/8112462776/gorogly_beg_turkmen.jpg

امپراطوری ترکان اشکانی -اشکانیان ترک تبار

ERŞAKALAR TÜRKLERİ - Partlar TÜRKLERİ

اشکانیان و پارت های ترک زبان

ترکان اشکانی


خلاصه مقاله
اشکانیان یا ارشکا ها (ارشاکا=ار ساکا) گروهی از ترکان سکایی بودند توانستند حاکمیت ایران را توسط ارشک  از یونانیان و سلوکیان متجاوز پس بگیرند.از اشکانیان کتیبه های ترکی بسیاری یافت شده که فقط برخی از این کتیبه ها مطالعه شده است.بعد از اشکانیان ساسانیان حکومت ایران را در دست گرفتند و خود را نوادگان هخامنشیان آریایی تبار اعلام کردند و بسیاری از آثار اشکانیان را نبود کردند.

شرح کامل مقاله

Gök Tanrı inancıyla tanışan sadece Hindistan değildi. “Beyaz Seyyahlar” İran’ı da ziyaret etmiştir. İran tarihinin o uzun ve karanlık dehlizlerinde kalmış hadiselere ışık tutan, Aji-Dahak rivayetleri iyi muhafaza edilmiştir.

نمونه کتیبه ی ترکی اشکانیان

http://s5.picofile.com/file/8112462626/1451432_10151785370392951_698960565_n.jpg


Aji-Dahak, İran’ ı hakimiyeti altına alan yabancı bir Han idi. Aji-Dahak, yılan suretinde yaşıyor ve Gök Tanrısı inancı için mücadele ediyordu. Fakat sıradan İranlılar onunla aynı inancı paylaşmadılar. Her millet bunu anlayamazdı. İranlılar uzun süreden beri ateşe tapıyordu. O dönemde sadece asilzadeler Gök Tanrısı inancını benimsemeye başladılar. Onlar atalarının Türk olduklarını da ifade ediyorlardı. Burada söz konusu edilen meşhur Arşakid Hanedanlığı idi. Altay’dan gelen sarışın Arsak Han (veya Arşak) M.Ö. III. Yüzyılda bu hanedanlığın temelini atmıştı. İran tarihinde böyle yazılmaktadır.

Şaşırtıcı bir gerçek: İran’da bugüne kadar Türk dili unutulmadı. İran’ da Türk dilinde konuşan şehirler, köyler ve büyük bölgeler hâlâ mevcuttur. Hindistan’ a doğru yola çıkan Sakların (Şakların) gelişi ile Türk tarihinde İran sayfaları açılmış olmaktadır.

Türkler daha sonra Taşkent’e ulaşmışlardı. Taşkent kuruluşunun iki bininci yılını kutlayan çok eski bir şehirdir. “Taşkent” kelimesi “taş şehri” olarak tercüme edilmektedir. Bu tam doğru değildir; çünkü “kent” kelimesi zaten “taş şehri” anlamına gelmektedir. Sonradan “taştı” veya “daştı” kelimesinin Türklerde “gurbette” anlamına geldiği ve bu kelimenin Hindistan’dan din adamlarının kullandığı dilden, yani Sanskritçe’ den geldiği öğrenildi. Eğer bu kelimenin anlamı “gurbet” ise, Taşkent kelimesi, Rus varyantındaki gibi “gurbetteki taş şehir” anlamına gelebilir. Bu ad, şehirdeki yapıların ahşaptan olmadığını, aksine Altay’daki şehirlere benzer yapılarla dolu olduğunu vurgulamaktadır.

Ama neden “gurbette” ? Bunun da kendine has bir cevabı ve açıklaması mevcuttur. Bir zamanlar Asya’nın merkezinde, İran Hanedanlığı dahilinde büyük ve gelişmiş Baktriya (Baktıra) devleti kurulmuştur. Bu devletin şöhreti, Makedonyalı İskender’ in de ilgisini bu bölgeye çekiyordu. Baktriya’nın şöhreti aniden sönmüştü. Uzun savaşlar sonunda da tamamen yıkılmıştı. Bu savaşları, kuzeyden gelen ve tarihçilerin bugün kullanmayı moda haline getirdikleri bir ifadeyle “yabanî kabileler” , yani Türkler çıkarmıştır. Yani “Sak” adıyla tanınan o Türkler. Onlar Baktriya’yı işgal etmişler ve daha sonra da bir kısmı, asma köprü geçitlerini kullanarak aşılmaz ve geçit vermez Pamir dağlarını aşarak Hindistan’a ulaşmıştır.Bu tahrip edici savaşlardan üç yüzyıl sonra, I. Asırda Altaylardan gelen yeni insanlar tarih sahnesine çıkmaya başladı. Onların bayraklarında haç işareti bulunuyordu ve onlar yeni bir inanç düzeni getiriyordu. İşte onların bu gelişi, Türk tarihindeki yeni bir İran sayfasını teşkil etmektedir.

Çünkü Aji-Dahak’ın, daha doğrusu ona inananların başarısızlığı Türkleri yıldırmadı : Altay bu defa İran’a kendi atlı askerlerini gönderdi ve bu savaş Türklerin zaferiyle bitti. Bunun sonucunda bu topraklarda “Kuşan Hanlığı” kuruldu. Belirsizliğin kesif sisleri arasında kaybolmuş bir devlet. Taşkent ise Kuşan Hanlığı içerisindeki ilk Türk şehri idi. Taşkent şehri, Marakand ve diğer kadim Baktriya şehirlerinin yanında gelişiyordu. Marakand’ın yakınlarında demir ocakları vardı. Altaylıların dikkatini öncelikle bu ocaklar çekmişti. Baktriya’nın bu şehrine Türkler yeni bir ad vermişti : Semarkand. Bu ad Sümerkand kelimesinden mi gelmektedir ? Belki… Etrafındaki bölgeyi de Demir Kapı olarak adlandırmışlardır.

Kuşan Hanlığı, şimdiki Orta Asya, Afganistan, Pakistan, Hindistan’ın bir kısmı ve Çin topraklarını bile hakimiyeti altına almıştı. Hanlarının isimleri bilinmiyor. İlk kurucusu Guvişka adı ile bilinmekteydi. Demir sikkelerinin üzerinde bu isim “Goverka” diye işlenmiştir. Bu adın Türkçe’de gerçek telâffuzu nasıldı ? Belli değil… Arkeologlar, o devrin çok sayıda abidelerini bulmuştu. Bazı abidelerin üzerinde yazılar vardı. Net Türk yazıları. Demek ki, gerçekte Türkler, Milâttan Önce gurbette yerleşmeye başlamıştır. Böylece, Taşkent’in, yani gurbetteki taş şehrin ve o bölgede bulunan abidelerin sırrı açıklığa kavuşmaktadır…

Fransız arkeologlar, Daşt-Navur (gene Daşt) bölgesinde, yani bugünkü Afganistan topraklarında, o dönemin diğer bir Türk şehrinin izlerini ve hemen yanı başında da aynı yazıtları ihtiva eden kayayı bulmuştur.

Taşkent’ in yakınlarında bulunan Kara-Tepe’de de bir Türk şehri vardı. Burada bulunan kadim tapınağın yıkıntıları arasında bir küp bulunmuştu. Bu küp üzerinde yine aynı yazılar mevcuttu… İşte bu atalarımızın bugüne mektubudur. Fakat âlimler siyasetçilerin talimatlarına uyarak, bunları “görmemeye” gayret ediyorlar.

Buralarda yaşayan Türkler, şimdiki Özbekler, Altay’dan göç edenlerin soyundandır.

Başkenti Taşkent olan Özbekistan devleti Türk Dünyası’nın gururudur. Özbeklerin kardeşleri,
“Kuşan dönemlerinden” beri eskiden olduğu gibi Afganistan’da ve Pakistan’da yaşamaktalar.
Onlar Peştun olarak biliniyorlar. Dilleri diğer lehçelerin etkisi altında kalarak, karışıp gitmiştir;
ama Peştunlar atalarının dış görünüşlerini ve geleneklerini muhafaza etmişlerdir…

Altay kültürü, Kuşan Hanlığı döneminde yerli ve Turanlı halklarda mevcut olan en iyi şeyleri aldı ve en iyi şeyleri onlara verdi. Bilim adamları, han topraklarına “kazan” diyorlardı. Bu “kazanda” doğu halklarının kültürleri kaynaşıyordu. Türkler, İranlılar ve Hintliler asırlarca yan yana yaşamış ve hayatlarında pek çok şey birbirine karışmıştı.

Elbette burada, yani Orta Asya’da Türk milletinin yüzünün kendine has bir şekil almaması mümkün değildi. Buradaki Türkler, çoktan Altaylardaki akrabalarından farklı bir yapıya sahip olmuştur. Bu, aslında yeni bir Türk kültürüdür ! Onun için onları Oğuz Türkleri olarak adlandırmışlardır. (Oğuz : “aklı selim sahibi” , “çok tecrübeli” demektir.)

Şanlı Erke Han: Bütün dünya, Kuşan Hanlığı’nın azametini I. Yüzyıldaöğrenmişti. Türklerin adını bütün dünyaya ünlü Kanişha Han duyurdu. Çok şükür, onun gerçek adı Erke olarak muhafaza edilmiştir. İsmi paralarda Kanerka olarak
basılıyordu. Erke Han 78 yılında, Kuşan Hanlığı’nın tahtına oturdu. Hanlığı 23 yıl idare etti.Aklı selim sahibi Han’ın esas silâhı kılıç, zırh veya mızrak değil söz idi. Erke Han dünyadaki en güçlü sözün “Tanrı” olduğuna inanıyordu. Han’ın konuşmaları ve akıllıca yaptığı siyaset sayesinde doğulu insanlar, Türklerin güzel işlere, doğru davranışlara ve asalete büyük değer verdiklerini gördüler. Hükümdar milletin yüzü idi....

Murad Adji'nin
"Türklerin ve Avrasyanın Kültürel Siyasi Tarihi" Makalesinden

Ayrıca "Büyük “Part” Türk Devletini Kuran Atalarımız" Makalesi: http://www.turkmenhost.com/documents/Gerey/PAR-%20LAR.pdf

Resim: Sn. Selahi Diker'in : "Anadolu'da On Bin Yıl Türk Dili'nin Beş Bin Yılı" Kitabından

B.Tarhan

سبک معماری تبریز -معماری خانه ها و عمارتهای تاریخی تبریز

TƏBRİZ in Əski Evləri və Yapılarının Yapım Səyaqları

سبک اصیل معماری تبریز

سبک معماری خانه های تاریخی تبریز


عمارت عالی قاپو تبریز - کاخ شمس العماره تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462068/az12402023.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112462000/ali_qapu2.jpg

عمارت حرم خانه کاخ شمس العماره تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462100/az53774158.jpg

خانه امیر نظام تبریز - موزه قاجار تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462442/qacar_evi.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112462476/qacar_evi2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112462426/qacar_evi3.jpg


عمارت صاحب دیوان تبریز-کاخ صاحب دیوان تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462226/tabriz.jpg

عمارتی از کاخ هشت بهشت تبریز-باغ شمال تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112461926/1184956_640323065998226_1674884800_n.jpg

خانه علوی تبریز -صرافلار -موزه سفال تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112461942/1441587_772277376119859_1740203314_n.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112462400/saraaflar.jpg


خانه سرخه ای تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462200/sorxeyi.jpg

بنایی در هشت بهشت تبریز - باغ شمال تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462150/new_in_bag_i_shumal.jpg

عمارت صادق همایون تبریز

http://s5.picofile.com/file/8112462176/sadeq_homayun.jpg